طولانی ترین ۴ ثانیه دنیا برای من وقتی است که یک قطره خون روی نوار تست قند انداختهام و چشم به صفحه نمایش دستگاه، منتظرم تا ببینم چه عددی را نشان میدهد.
توی تعطیلات نوروز آنقدر بالا بود که جرات تست کردن نداشتم. ترجیح میدادم فقط به خودم بگم بالاست و اصلا دلم نمیخواست بدانم که عدد کوفتیاش چند است. نه اینکه رژیم غذایی و اینها به هم خورده باشد، نه، ولی لامصب از اون رقم بالایی که همیشه بود هم زده بود بالاتر!!
امروز صبح وقتی قند ناشتا را ۱۴۳ نشان داد باورم نمیشد. از خوشحالی داشتم بال در میآوردم. بعد از ۴-۳ ماه بالاخره قند زیر ۲۰۰ را دیدم. ۲ ساعت بعد هم عالی بود!!
امروز توی دفتر کلی کار مزخرف روی سرم ریخته که حال و حوصله هیچ کدام را ندارم.
از صبح آقای رئیس ۲ تا فایل اکسل فرستاده که رویشان کار کنم و هر نیم ساعت یکبار پیگیر میشه که چه غلطی کردهام و من هی تکرار میکنم: هنوز تمام نشده
هر غلطی که بگی کردهام.. بجز کاری که باید انجام بدهم.
اصلا مگه آیه آمده که آدم باید هر روز گوش به فرمان باشد؟