اوایل سال های 2-1991 بود انگاری که یه سری میتسوبیشی لنسر وارد کرده بودن، بعد چراغ استوپ شون توی باله ی عقب جاسازی شده بود. هرموقع ترمز میگرفتی این چراغه یهو میومد بیرون. (و قاعدتا وقتی هم که یارو پاشو از رو ترمز بر میداشت چراغه غیب میشد)
هر موقع تو خیابون یکی از این لنسرها میدیدیم، به هر قیمتی بود باباهه رو خفت میکردیم که بره دنبالش به هوای اینکه یارو تو ترافیک ترمز بگیره و ما این چراغ ترمزش رو نگاه کنیم و حسرت بخوریم که چرا ماشین ما از این قرتی بازی ها نداره.
یادمه به بابام میگفتم واسه ماشین خودمون از این باله ها بگیره. اون زمان رنو 5 داشتیم. واسه اینکه از خر شیطون پیاده ام کنه میگفت چراغه از بس که بالا پایین میره زود خراب میشه. منم وسواسی.. سریعا بیخیالش شدم!!
امروز تو خیابون یدونه از همون لنسرها رو دیدم. یه ربع بی هدف داشتم پشت سرش میرفتم
هر موقع تو خیابون یکی از این لنسرها میدیدیم، به هر قیمتی بود باباهه رو خفت میکردیم که بره دنبالش به هوای اینکه یارو تو ترافیک ترمز بگیره و ما این چراغ ترمزش رو نگاه کنیم و حسرت بخوریم که چرا ماشین ما از این قرتی بازی ها نداره.
یادمه به بابام میگفتم واسه ماشین خودمون از این باله ها بگیره. اون زمان رنو 5 داشتیم. واسه اینکه از خر شیطون پیاده ام کنه میگفت چراغه از بس که بالا پایین میره زود خراب میشه. منم وسواسی.. سریعا بیخیالش شدم!!
امروز تو خیابون یدونه از همون لنسرها رو دیدم. یه ربع بی هدف داشتم پشت سرش میرفتم
۱ نظر:
akhey,didi yehoo yechizi mibini mibaradet b kolli ghadimaa,kheili hal mide :)
ارسال یک نظر