یکشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۸

745

​یک عادت جدید مزخرفی پیدا کرده‌ام که صبح‌ها یکی دو دقیقه قبل از اینکه صدای آلار در بیاید، خاموشش می‌کنم و به خودم می‌گویم ۵ دقیقه دیگر از تخت بیرون می‌روم.. و خب گفتن ندارد که زودتر از ۹ چشم باز نمی‌کنم.
امروز هم دوباره دیر رسیدم شرکت. آقای رئیس به زور جواب سلام را داد. به گمانم دفعه بعد که دیر برسم، بار آخر خواهد بود و باید دنبال کار جدید بگردم.

توی شرکت کار زیادی نیست. بیشتر اوقات داریم با آنجامان بازی می‌کنیم. عمده فعالیت‌ مفیدی که انجام می‌دهیم انگولک کردن پروژه‌های قبلی است که تحویلشان به درخواست کارفرما عقب افتاده یا کلا لنگ‌ در هوا شده‌اند.
خلاصه که اوضاع بس دل انگیزی داریم.