فکر کنم اواسط پاییز بود که توی فیدهای اخبار بی بی سی یک مطلبی خواندم که نوشته بود فلان بازیگر ایرانی به دلیل اینکه عکسهای بدون حجاب توی صفحه شخصیاش روی فیسبوک و اینستاگرم پست کرده، ممنوع تصویر شده است و دیگر حق آمدن به ایران ندارد و از این داستانها.
تا آن روز من اسم
صدف طاهریان را هرگز نشنیده بودم. البته آخرین باری که به سینما رفتهام بیشتر از ۱۰ سال پیش بوده و شبکههای داخلی را هم که کلا فراموش کردهام ولی با یک جستوجوی ساده میشد فهمید که این خانم جز هنرپیشههای رده بالای سینما و تلویزیون نیست. در طول همان هفته از جاهای مختلف این خبر و حواشی آن به چشمم میخورد و من هم میخواندم.
بعد از این ماجرا از روی کنجکاوی رفتم و صفحه
اینستاگرم ش را دنبال کردم. یادم است که چهل / پنجاه هزار فالوئر داشت و عکسهایش هزار و اندی لایک میخورد و کلی کامنت هم پای عکسها بود. خلاصه اینکه هر از گاهی عکسهایش را توی استریم اینستاگرم میدیدم.
چند روز پیش عکس جدیدی پست کرده بود و بیشتر از پنجاه هزار لایک خورده بود و نزدیک به سه هزار کامنت داشت!!
راستش را بخواهید از تعداد کامنتها تعجب کردم. فوری رفتم و صفحهاش را باز کردم تا ببینم چند نفر فالوئر دارد. هشتصد هزار نفر (که البته روز به روز بیشتر هم میشود). باز دوبار برگشتم به همان عکس آخری و از روی فضولی شروع کردم به خواندن کامنتها..
الان که دارم فکرش را میکنم هیچ کلمه یا جملهای برای توصیف آن چیزی که در کامنتها در جریان بود/هست را ندارم. تا جایی که نگاه کردم عکسهای قبلی هم به همین منوال بودند. واقعا یک فاجعه خنده دار و غمانگیز است. اصلا نمیتوانم درک کنم که چطور این همه آدم به صورت مداوم و پیگیر و با پشتکار میآیند و لایک میکنند و شروع میکنند به نظر دادن راجع به اینکه چرا مانکن شده است و عفت و آبروی ایرانی را برده است و فلان و بهمان و بعدش هم شروع میکنند با بقیه کامنت گذارها به بحث و مشاجره و فحاشی!!
من فکر میکنم صدف طاهریان برای زندگیاش برنامه داشته. رفته کلی زحمت کشیده و وقت صرف کرده و با ورزش و رژیم غذایی و هزار جور مکافات دیگر بدنش را به وضعیتی رسانده که بتواند مانکن شود و از این به بعد هم باید کلی در تلاش باشد تا بدنش را روی فرم نگه دارد. الان هم دارد کاری که دوست داشته را انجام میدهد و خب طبیعی است که صدها هزار طرفدار و فالوئر داشته باشد.
ولی نکته قابل توجه آن تعداد زیاد آدمهای حساسی هستند که دین و ایمانشان با بیکینی پوشیدن یا به تفسیر خودشان، لخت شدن یک نفر دیگر دچار زلزله میشود، یا آنهایی که غرور ملی شان لکه دار میشود و خون آریاییشان به جوش میآید. یک دسته دیگر هم بیمارهای جنسی هستند که تکلیفشان روشن است.
خب لامصبها.. دنبال نکنید، لایک نکنید، نگاه نکنید..
چه اصراری دارید که حتما همه مثل شما باشند؟! مگر کسی شما را مجبور کرده که فلان عقیده را داشته باشید؟! خواسته خودتان بوده لابد. خب حالا یکی هم دلش خواسته مدل باشد. طرف جنایت که نکرده؟ مدل بودن یعنی همین. از یک مدل کسی انتظار چادر و مقنعه که ندارد!!
و از همه جالبتر وقتی است که این آدمها توی کامنتها به جان هم میافتند.
از صدف طاهریان که بگذریم، مرگ من بیایید و نگاهی به صفحه
وحید خزایی و
دنیا جهانبخت و
تتلو بیاندازید و کامنتهای ملت همیشه در صحنه را بخوانید و رستگار شوید.
*: قُلی یکی از انیمیشنهای جدید سوریلند است که میتوانید ویدئوی آن را از
اینجا تماشا کنید.