پنجشنبه، خرداد ۲۶، ۱۴۰۱

say Hello to 39

 دیشب بطور رسمی وارد ۳۹ سالگی شدم.

زمانی که نوجوان بودم پیش خودم تصور می‌کردم که حتما خیلی طول خواهد کشید تا آدم مثلا ۴۰ سالش بشود، اما الان دهه ۴ زندگی بیخ گوشم است و اگر صادقانه بخواهم جواب بدهم باید بگویم که اصلا نفهمیدم که چطور به این سن رسیده‌ام!!

و الان دارم به این فکر می‌کنم که از این بعد چطور خواهد بود و چطور خواهد گذشت.. به این فکر می‌کنم که اصلا چقدر دیگر ممکنه است مانده باشد؟

پنجشنبه، خرداد ۱۹، ۱۴۰۱

پوست کلفتی تا کجا؟

 به آن موقع از سال رسیده‌ام که آلرژی دارد پاره‌ام می‌کند. از صبح تا شب شیر دماغم باز است و چشم‌هایم سرخ و صدای بم و دورگه‌ای که انگار همین الان از توی تخت بیرون آمده باشم!!

نزدیک به یک سال و خرده‌ای هست که کلا قید هر نوع اخبار ضد حالی که دارد دور و برم اتفاق می‌افتد را زده‌ام، چون علاوه بر آن مشکلاتی که خودم دارم روزانه تجربه می‌کنم، دیگر واقعا ظرفیت هضم باقی بدبختی‌های و در به دری‌هایی که هر لحظه برای ملت دارد اتفاق می‌افتد را ندارم. تنها جایی که برای چند لحظه ممکن است چشمم به این مدل خبرها بی‌افتد اینستاگرم و توییتر است. و هر بار فقط دهانم باز می‌ماند از آنچه که دارد به سرمان می‌آید و در عجبم که تا کجا می‌توانیم دوام بیاوریم و آب از آب تکان نخورد!!