من که تقریبا از ۴ فروردین به روتین برگشته بودم اما حال و هوای ملت و شهر در هالیدی بود و خدا را شکر که تعطیلات نوروز تمام شد و از فردا زندگی به روتین تخمیاش بر خواهد گشت. این ۲ هفته گذشته همهاش به بی خوابی گذشت. شبها تا ۶ و ۷ صبح بیدار و ساعت ۱۱ و ۱۲ به زور بیدارن شدن و این داستانها.
امسال برای من هم خوب بود و هم بد. تجربه و تصمیمهای جدیدی که باید میگرفتمشان. شکستهایی که باید میخوردمشان.
میدانم که در سال جدید قرار نیست همه چیز گل و بلبل باشد و هر طور که میخواهم زندگی کنم و اینها.. اتفاقا میدانم که روزهای سختتری در پیش خواهم داشت و باید برای هر چیزی آماده باشم.