خیلی خنده داره که ملت بیان و با تو در مواردی مشورت کنن و ازت راهنمایی بخوان که خودت دقیقا توی همون مسائل مشکل داری!
خنده دار تر اینکه وقتی هم براشون توضیح میدی که اصلا اینجوری نیست و خودت هم مثه خر تو گِل موندی یه نگاه عاقل اندر سفیه بهت میندازن و میگن: «الکی زر مفت نزن، به قیافه ت نمیاد، تو ختم ... ی». فکر میکنن ادا در میارم.
خنده م میگیره. یکی نیست به این بیچاره ها بگه من اگه بیل زن بودم نشیمنگاه خودم رو بیل میزدم. اصلا نمیدونم روی این پیشونی من چی نوشتن که همه همین اشتباه رو میکنن. N بار تا حالا این اتفاق برام افتاده.
یادمه سال سوم دانشگاه یه سری از هم دوره ای ها راجع به یه پسری حرف میزدن که ظاهرا خیلی در اون مورد خاص وارد بوده. خیلی راجع بهش شنیده بودم و کنجکاو بودم که ببینم این یارو کیه. یه روز که توی بوفه با چندتا از بچه ها داشتم ناهار کوفت میکردم گفتم راستی، این یارو که میگن کیه؟ " ا.ت " با تعجب نگاهم کرد و گفت: یعنی واقعا نمیدونی؟! خب تو رو میگن دیگه! (بعدها وقتی فهمید که از این خبرا هم نیست، خودش اعتراف کرد که فقط به همون دلیل با من تیریپ رفاقت زده!!!)
...و امشب یکی از بچه ها بعد از کلاس اومد و یه چیزایی ازم پرسید که جواب سوال هاش رو نمیدونستم. میگفت چرا چاخان میکنی؟ یه نگا به خودت بنداز... تو دیگه چرا این حرف رو میزنی؟
یه نگا به سر تا پام انداختم و گفتم: واقعا اینجوری فکر میکنی؟! اشتباه گرفتی عزیزم!
خنده دار تر اینکه وقتی هم براشون توضیح میدی که اصلا اینجوری نیست و خودت هم مثه خر تو گِل موندی یه نگاه عاقل اندر سفیه بهت میندازن و میگن: «الکی زر مفت نزن، به قیافه ت نمیاد، تو ختم ... ی». فکر میکنن ادا در میارم.
خنده م میگیره. یکی نیست به این بیچاره ها بگه من اگه بیل زن بودم نشیمنگاه خودم رو بیل میزدم. اصلا نمیدونم روی این پیشونی من چی نوشتن که همه همین اشتباه رو میکنن. N بار تا حالا این اتفاق برام افتاده.
یادمه سال سوم دانشگاه یه سری از هم دوره ای ها راجع به یه پسری حرف میزدن که ظاهرا خیلی در اون مورد خاص وارد بوده. خیلی راجع بهش شنیده بودم و کنجکاو بودم که ببینم این یارو کیه. یه روز که توی بوفه با چندتا از بچه ها داشتم ناهار کوفت میکردم گفتم راستی، این یارو که میگن کیه؟ " ا.ت " با تعجب نگاهم کرد و گفت: یعنی واقعا نمیدونی؟! خب تو رو میگن دیگه! (بعدها وقتی فهمید که از این خبرا هم نیست، خودش اعتراف کرد که فقط به همون دلیل با من تیریپ رفاقت زده!!!)
...و امشب یکی از بچه ها بعد از کلاس اومد و یه چیزایی ازم پرسید که جواب سوال هاش رو نمیدونستم. میگفت چرا چاخان میکنی؟ یه نگا به خودت بنداز... تو دیگه چرا این حرف رو میزنی؟
یه نگا به سر تا پام انداختم و گفتم: واقعا اینجوری فکر میکنی؟! اشتباه گرفتی عزیزم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر