جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷

حال گیری

خیلی ضدحاله که آدم سرحال و خوشحال تمام ۵شنبه ش رو صرف آماده کردن خرت و پرت ها و... کنه واسه فردا که برنامه ریزی کرده با یه اکیپ بره عکاسی، اما بعدش ساعت ۱ و نیم شب سرپرست تیم زنگ بزنه و بگه که برنامه کنسل شده.
خوب شد گوشیم رو خاموش نکرده بودم وگرنه صب ساعت ۵ میرفتم سر قرار و منتظر اتوبوس میموندم!!!
تازه... همین الان همه ی خوراکی ها رو از توی کوله پشتیم در آوردم و دارم می لمبانم!

هیچ نظری موجود نیست: