افتاده ام توی تخت. هدفون هام رو گذاشته ام رو گوشم و نمیدونم برای بار چندم هی دارم به + این گوش میکنم و اینا رو هم مینویسم و هر از گاهی هم یه sms ی هم رد و بدل میشه.
عین دیوونه ها دارم با خودم حرف میزنم. کلمه ها مثه ارتش مورچه های گوشتخوار دارن مغزم رو میخورن.
تپش قلب دارم. جونم داره بالا میاد. با اینکه هوای اتاقم سرده اما فقط یه تی شرت دارم. تب دارم انگار ولی دندون هام دارن میخودن به هم. قاطی کرده ام. الان درک میکنم چرا زن ها وقتی پریود میشن بدون دلیل اشکشون در میاد!
هوای اتاقم اونقدر رقیق شده که دارم خفه میشم.
دلم میخواست میتونستم همین الان میشد از خونه بزنم بیرون و تا جون دارم بدو ام. فقط بدو ام.
عین دیوونه ها دارم با خودم حرف میزنم. کلمه ها مثه ارتش مورچه های گوشتخوار دارن مغزم رو میخورن.
تپش قلب دارم. جونم داره بالا میاد. با اینکه هوای اتاقم سرده اما فقط یه تی شرت دارم. تب دارم انگار ولی دندون هام دارن میخودن به هم. قاطی کرده ام. الان درک میکنم چرا زن ها وقتی پریود میشن بدون دلیل اشکشون در میاد!
هوای اتاقم اونقدر رقیق شده که دارم خفه میشم.
دلم میخواست میتونستم همین الان میشد از خونه بزنم بیرون و تا جون دارم بدو ام. فقط بدو ام.