یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۴۰۰

cube

 تقریبا کل فروردین را تعطیل بودیم و تا ۱۷ اردیبهشت هم تمدید کرده‌اند که همه فروشگاه‌ها باید بسته باشند. و اگر همین وضع افتضاح ادامه داشته باشد احتمالا برای هفته بعدتر هم تعطیل خواهیم بود.

قسمت بد ماجرا این است که از حقوق خبری نیست، اما خوبی‌اش این است که حسابی می‌شود توی خانه لش کرد و تلویزیون تماشا کرد و چند صفحه‌ای کتاب خواند و بازی کرد و کلا با باسن لخت در خانه تردد کرد. این ۳ هفته گذشته حسابی وقت داشتم برای دوچرخه سواری. تقریبا هر شب از ساعت ۹ می‌زنم بیرون و حوالی ۱ و ۲ صبح برمی‌گردم خانه. هوا جان می‌دهد برای رکاب زدن و موزیک گوش دادن و لذت بردن و بیخیال زمین و زمان شدن. هر از چند باری ترانه هم همراهم می‌شود و دوتایی کیف می‌کنیم.


تقریبا از هفت هشت روز پیش به امیر و محمد پیله کردم که آنها هم باید دوچرخه بخرند و شب‌ها بعد از کار همگی با هم برویم و تا جایی که جان داریم رکاب بزنیم و ورزش کنیم. امیر در طول این دو سه سال گذشته به شدت اضافه وزن پیدا کرده و چاق شدنش دارد کار دستش می‌دهد. بالاخره راضی شدند و به یکی از دوستانم که فروشگاه دوچرخه دارد پیام دادم که فلانی هستی ما بیاییم ۲ تا دوچرخه برداریم؟ گفت پلمپ شدم اما مدل‌هایی که توی انبار دارم را عکس‌هایشان را برایت می‌فرستم تا اگر چیزی پسندیدی برایشان آماده کنم و بیایید تحویل بگیرید. عکس‌ها را که به امیر و محمد نشان دادم هی بهانه آوردند و گفتند صبر می‌کنیم تا مغازه‌اش باز شود و بعد می‌رویم می‌بینیم و اینها.

حوصله‌تان را سر نبرم. مدل‌‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ را که می‌دیدم دلم برایشان ضعف رفت. همان موقع به دوستم زنگ زدم و گفتم فلانی، دوچرخه خودم را چند برمی‌داری؟ گفت همان cube, Aim Pro نارنجی با سِت SRAM را می‌خواهی عوض کنی؟ گفتم آره. گفت برایت یک cube, Analog سبز ۱۹ اینچی ۲۰۲۰ با سِت SRAM SX می‌گذارم کنار، ۱۲ سرعته (۱ در ۱۲) و چرخ‌های ۲۹ اینچ، خوراک خودت، برو حالش رو ببر.. گفتم چقدر؟ گفت ۳۲ تومن. با ناامیدی پرسیدم خیلی باید سر بدهم؟ خندید و گفت نگران آن قسمتش نباش و فردا صبح بیا.

حوالی ۱۱ باهاش قرار داشتم و رفتم جلوی انبار. پشت در که رسیدم به سمت دوربین مدار بسته دست تکان دادم و چند لحظه بعد کرکره بالا رفت. دل توی دلم نبود. با هم کارتن دوچرخه جدیدم را آوردیم گذاشتیم وسط انبار و شروع کردیم به سر هم کردنش و چند ساعت بعد، خوشحال و خندان به سمت خانه رکاب می‌زدم.

هیچ نظری موجود نیست: