جمعه، خرداد ۲۳، ۱۴۰۴

Q Q Bang Bang

پیش از ظهر از خواب بیدار شدم و همینطور که توی تخت ولو بودم، از روی عادت اینستاگرم را باز کردم تا کمی چرت و پرت ببینم. اولین پستی که بالا آمد خبر حمله اسرائیل به تهران و نطنز و همدان بود. پشم‌هایم همانجا ریخت. چهار پنج تا از فرمانده‌های سپاه و اینها را مستقیم فرستاده بودند آن دنیا. نقطه‌هایی در تهران و تبریز و نطنز و همدان را زده بودند.

رفتم خانه مامان اینها. تلویزیون روشن بود و اخبار را هی از این کانال به آن کانال عوض می‌کردند. توی اخبار می‌گفتند که خوشبختانه از نطنز نشت رادیواکتیو گزارش نشده و جای نگرانی نیست. یاد سریال چرنوبیل افتادم.

مثل اینکه بعد از حمله، همان اول صبح ایران با پهباد حمله کرده بوده که چیز خاصی نبود. حدود ساعت ۸ شب ایران با موشک حمله کرد و داشت تل‌آویو را می‌زد. حدود یک ساعت بعد پدآفندهای هوایی توی آسمان داشتند شلیک می‌کردند و هر از گاهی صدای انفجار شنیده می‌شد.

الان هم دارم اینها را تایپ می‌کنم ظاهرا بزن بزن تمام شده و هیچ ایده‌ای ندارم که آیا اصلا صبح از خواب بیدار می‌شویم یا نه.