پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۷

S10 D5



پارسال تقریبا همین موقع ها بود که من و شهریار و مهیار تصمیم گرفتیم تا برای خودمون پکیجی بسازیم که یه سریال 10 ساله رو توی 59 تا dvd گذاشته بودن. و باید بگم یه چیزی ساختیم شبیه پک واقعیش. همه کاور ها و جعبه ها رو گرفتیم.


از اون روز به بعد تقریبا کار هر روز من و مامانم این بود که آخر شب بشینیم و یک ساعت و خورده ای زندگی 6 نفر از دوست داشتنی ترین آدم های دنیا رو ببینیم.


امروز بعد از 1 سال آخرین قسمتش رو دیدیم. آره... تمام شد. و همین الان هم که پشت کامپیوتر نشسته م حس میکنم یه چیزی کم دارم... یه چیزی گم شده... حس میکنم یه قسمتی از وجود خودم هم با اون 6 نفر تمام شد. نمیدونم چرا نمیتونم درست احساسم رو بنویسم.


شاید به نظرت خنده دار باشه اما در این مدت من با این 6 نفر زندگی کردم. باهاشون خوشحال شدم، ناراحت شدم، خندیدم و حتی بغض کردم. من هم باهاشون بودم.


تا حالا برام پیش نیومده بود که با تمام شدن یه سریال یا فیلم و یا حتی یه کتاب ناراحت بشم و پیش خودم بگم که چرا تمام شد، ولی امروز این سوال رو از خودم پرسیدم. واقعا چرا تمام شد؟


باور کن همین الان دلم واسه هر 6 نفرشون تنگ شده. دلم واسه رفاقت، صداقت، سادگی، و در نهایت زندگی شون تنگ میشه. این 6 نفر بد جوری جای خودشون رو توی دل آدم باز میکنن، جوری که نمیتونی بگی کدوم شون رو بیشتر دوست داری.


دلم میخواست سریال رو تکه تکه و در همون 10 سالی که از سال 94 تا 2004 پخش شد ببینم. وقتی که اون قسمت های قدیمی تر ش رو دوباره ببینی از روی چهره ها متوجه گذشت این 10 سال میشی. حتی ممکنه مثه من خیال کنی که زمان واسه خودت هم 10 سال گذشته!


در آخرین سکانس وقتی همه شون کلید ِ خونه مونیکا رو گذاشتن روی میز و رفتن منم دلم میخواست کلیدم رو بذارم روی میز. منم واسه آخرین بار میخواستم باهاشون برم "کافی هاوس" . همون Central Perk


وقتی دوربین یک دور همه جای اون آپارتمان خالی رو نشون داد یهو دلم گرفت. به نظرم فقط اون 6 نفر نبودن که یه عالمه خاطره از گوشه و کنارش داشتن بلکه میلیون ها بیننده هم خاطره ها از اون آپارتمان دارن.


قول میدم که فردا شب ناخوداگاه میام تا دیسک بعدی رو ببینم. نمیدونم تا کی میتونم صبر کنم اما قول میدم به زودی از اول شروع میکنم.


نمیدونم از کجا خوندم یا شنیدم که یه نفر از قول يه آمريکايی گفته بود: "روزی میرسد که بچه ‌های من دلشان هوس دهه نود و تجربه‌ کردن جوانی من را خواهد کرد ، آن روز برایشان F.R.I.E.N.D.S را میگذارم تا تماشا کنند"

راست میگن که آدم ها دو دسته اند:

آنهایی که این شش نفر را می شناسند و آنهایی که نمی شناسند

این هم Demo ی شروع FRIENDS که حدس میزنم همه حداقل یکبار هم که شده به گوششون خورده. من که وقتی گوشش میکنم انگار میخوام بال در بیارم.

۱ نظر:

Unknown گفت...

منم چند ساله می‌بینم شاید هرکدوم از اپیزوداشو صدبار(بی‌شوخی) دیده باشم ولی هنوز دلم نیومده سیزن آخرشو ببینم