پنجشنبه، دی ۱۴، ۱۳۹۱

620

خیلی اتفاقی متوجه شدم که بدون هیلتر شکن و اینجور چیزها توانستم وارد داشبورد وبلاگم شوم. البته شاید این از موهبت سافاری باشد که خودش یک جوری از آن لا به لا ها رد میشود و کسی متوجه ورودش به بلاگر و یوتیوب و باقی محصولات گوگل که هیلتر هستند نمیشود. به هر حال امید است که برادران همیشه در صحنه چشمشان به این چند خط نوشته ی من نخورد و بگذارند کمی برای خودمان حال و هول کنیم.

کل این هفته را منتظر اربعین سالار شهیدان بودم. راستش را بخواهید هرگز تا به این حد از ایشان خوشم نیامده بود. هیچ کدام از شهادت های این امام عزیز تا این حد برایم مفید نبوده است. نه اینکه حالا فکر کنید مهمانی، سفری، گردشی چیزی رفته باشم ها.. نه. همه اش توی همین اتاق خودم ولو بودم. تا لنگ ظهر خوابیدم و مفید ترین کاری که انجام دادم این بود که بعد از سه چهار ماه لباس ها و خرت و پرت هایی که پخش زمین بودند را جمع جور کردم. کلی آشغال بیرون ریختم و لباس هایم را مرتب کردم و بقیه ی خرت و پرت هایم را توی یک سوارخ سمبه ای چپاندم و حالا چند متر مربع به فضای زندگی ام اضافه شده است.
برنامه ی فردا هم همین است، با این تفاوت که میخواهم اتاق را جارو بزنم.



پ.ن: یکی از آن اندک نوشته هایی است که جمعه پست نشده!!

۳ نظر:

مرجان گفت...

سلام سلمان خوبی؟امروز یاد قبلنا کردم میرم تو وبلاگایی که دوسشون دارم و کامنت میزارم تو ریدر خوندن باعث شده دیگه حرفی نزنیم صرفا بخونیم و رد شیم
خلاصه اینکه دلم واست تنگ شدش
بابت برگ گلتم تبریک که بلخره پیداش کردی

آلا گفت...

من هربار که فیلتر شکنم کار نمیکنه نوتام تلنبار میشه و خیلیاشونو اگه توو گوشیم نزنم یادم میرن.
جارو زدن و مرتب کردن ِ اتاق روحیه میده به آدم؛ کاری که من بهش نیاز دارم
و شستن ِ توالت هم فک کنم برام خوب باشه این روزا

najme گفت...

واااای جه خوب او هنوز می نویسی و کسی یا چیری این رو خرای نکرده!
حتی فضا چندادن عوص نشده