مهر ماه کلا خیلی قاطی پاطی بود. همه چیز روی دور تند بود انگار. یک جور خیلی افتضاحی بود.
هفت هشت روز آخرش را هم حسابی مریض بودم. از این ویروسهای کربلایی که خواهر و مادر آدم را پیوند کووالانسی میدهد.
خوشحالم که تمام شد.
هفت هشت روز آخرش را هم حسابی مریض بودم. از این ویروسهای کربلایی که خواهر و مادر آدم را پیوند کووالانسی میدهد.
خوشحالم که تمام شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر