پنجشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۹

اون دکمه "تایید" لعنتی را بزن لامصب

 باور می‌کنید اگر بگوییم که کماکان مدیر گروه عزیزم رضایت نداده که این پروپوزال کوفتی‌ام را تایید کند و خودش و خودم را از این عذاب بی پایان خلاص کند؟!

دیشب برای دفعه چهارم ادیت کردم و برایش فرستادم و منتظرم تا ببینم اینبار با چی مشکل دارد. چیزی که خیلی روی اعصابم رفته این است که همه ایرادها را یکجا تحویلم نمی‌دهد. روش قطره چکانی در پیش گرفته و بد جوری کفری‌ام کرده است. اگر اینبار وا ندهد و دکمه تایید را توی سامانه فشار ندهد، فردای آن روز اول وقت می‌روم دانشگاه و انصراف می‌دهم!!

این یک ماه گذشته از همه جهات یک سیخی به باسنم فرو رفت. اینقدر زیاد بودند که کاملا کرخت شده‌ام. انگار که دیگر درد را حس نمی‌کنم. خستگی مفرط دارم. اصلا نمی‌دانم که دارم چه غلطی می‌کنم.

"هیچ می‌دانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته می‌کاهم؟
زانکه بر این پرده تاریک
این خاموشی نزدیک
آنچه می‌خواهم نمی‌بینم
و آنچه می‌بینم نمی‌خواهم"

                                    محمدرضا شفیعی کدکنی

هیچ نظری موجود نیست: