یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷

216

اصولا من با خودم زیاد حرف میزنم، مخصوصا وقتایی که مستقیما توی دید نباشم. محتوای کلی "201" هم چیزایی بود که همین چند دقیقه پیش توی حمام از ذهنم رد شدن!

از اینکه ۱ روز در میون باید صورتم رو اصلاح کنم متنفرم + کاشکی اینجا حمام عمومی بود و من فقط مینشستم و یه دلاک همه ی کارهای لازم رو انجام میداد + چرا من بیش از ۱ ماهه که ManoN رو ندیدم و تمام این مدت حتی ۲۰ دقیقه هم باهاش حرف نزدم؟! + اصلا چرا نزدیک ۱ ماه میشه که هیچ کدوم از دوستام (البته بجز احسان و ایمان که یکی دو بار دیدمشون) رو ندیدم و حتی تلفنی هم ازشون خبر ندارم؟! + این چه وضعیه آخه؟ + چند روزه که هوس کردم سوییس زندگی کنم ولی حیف که نه سواد دارم، نه پول دارم و نه پشتکار + دلم میخواد زمان از ۲۰ اسفند جلوتر تره، زیاد با عید حال نمیکنم + دلم یه متخصص کالبدشکافی در زمینه ی روح و روان میخواد. درسته که در کل خوبم اما شدیدا احتیاج دارم خودمو تخلیه کنم. فقط کافیه تا یه سر نخ پیدا کنم و همه چیز رو بریزم بیرون + با موهای بدنم اصلا حال نمیکنم. کاشکی میشد یه جوری تا ابد از شرشون خلاص شد + دارم خودم رو تحمل میکنم +واسه چی دیگه حال و حوصله ی هیچی رو ندارم؟ + چرا هرچی میرم عکس میگیرم بعدش موقع برگشتن میزنم همه رو پاک میکنم؟! + ...

این آهنگ هم تقدیم به تو

هیچ نظری موجود نیست: