دوشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۰

زندگی عن به این میگن

امروز کلی توبیخ شدم

  • واسه اینکه مواقع بیکاری توی کارگاه کتاب میخونم
  • واسه اینکه فلان روز، فلان کارگر، زمان چایی خوردنش ۵ دقیقه بیشتر شده
  • واسه اینکه ۲ روز تعطیلی رو نیومدم کارگاه. (فقط ۲ تا نقاش توی کارگاه کار میکردن)
  • واسه اینکه کارگرها وقتی منو میبینن خایه فنگ نمیشن
  • واسه اینکه بخاطر سبک شدن موقت کارها سرم نسبتا خلوته و به قول رؤسا دارم استراحت میکنم!
  • واسه اینکه دریچه کانال هواساز فلان اتاق نیم درجه کج نصب شده
همه ش میگن ما سر این پروژه خدا میلیون داریم ضرر میدیم، اون یکی پروژه هم که تازه برنده شدیم قیمتش خیلی پایینه. از اول سال تا الان هم که کار تق و لق بوده، تو هم که حسابی فرصت داشتی و کتاب خوندی واسه خودت. حرف حقوق و اینا رو هم نزن چون ممکنه حال کنیم این ۳ ماه رو حقوق ندیم. بعدش هم قراره این ۲ تا پروژه ی فعلی تا اول مهر افتتاح بشه، و در نتیجه تابستون رو باید مثه خر چون بکنی تا تلافی این دو ماه هم در بیاد.

یکی نیست بگه آخه لامصبا... آدم دلش رو به چی خوش کنه؟ پول خوب میدین؟ شرایط کاری راحته؟ بیگاری نمیکشین از آدم؟ انتظارات تخماتیک ندارین؟ ما ها رو هم آدم حساب میکنین؟ چی؟

به قول بابای مهر، سگ باید برینه تو این مملکت