دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۰

564

نزدیکای ساعت ۸ بود که رسیدم خونه. مثه بیشتر روزها.
بابام طبق معمول توی حیاط داشت واسه خودش سوت میزد و سیگار میکشید و همون آهنگ های مزخرف عن توی موبایلش رو گوش میکرد.
از ماشین که پیاده شدم، با یه قیافه ی پیروزمندانه ای اومد طرفم و گفت: دیگه داری چــِــــقـــِـــر میشی که میتونی راحت ۱۲ ساعت کار کنی.
انتظار داشت خوشحال بشم و مثلا حرفش رو تایید کنم، اما از نگاهم فهمید که مزخرف تحویلم داده.
فقط گفتم ۱۲ ساعت جون کندن برای کی؟ در قبال چی؟ به چه قیمتی؟ که چی بشه اصلا؟
راهم رو کشیدم رفتم چون میدونستم کس شر های همیشگی رو تحویلم میده. اینکه اینا همه ش تجربه ست و الخ. همون تجربه هایی که بعد از گذشت نزدیک به ۶ دهه که از عمر خودش گذشته، هیچ کدومشون به دردش هم نخوردن!

میدونی، آدم تو هر لحظه از زندگیش احتیاج به یه نقطه اتکا داره، یه چیزی که باعث بشه بخوای ادامه بدی.
شاید اونایی که منو میشناسن الان پیش خودشون بگن دارم زر مفت میزنم، اما واقعا من هیچی واسه آویزون شدن بهش ندارم. چیزی که بودنم رو لااقل واسه خودم توجیه کنه.
مدام به این فکر میکنم که شب بشه، بگیرم بخوابم صبح شه... و باز همین چرخه ادامه پیدا کنه.

۴ نظر:

Unknown گفت...

می دونی داداش ...اینی که بعد این که کار کردی اون پول (در حالت ایده ال)اندازه رو وقتی وقتت رو از دست دادی و حوصلتو...چه کارش می خوای بکنی سوال همه ی هم نسلای ماست...همشونم که نه...دست کم اونماییشون که نمی خوان کپی بابا ننشون تو یه دستگاه چاپ تخمی اسلامی بشن!

nika گفت...

Tavalodet mobarak sali

مرجان گفت...

امروز كه زنگيده بودم اين پستتو نخونده بودم و ناخواسته مك رو زخمت ريختم.معذرت ميخام
حقيقتش چند ماهي كه حقوق و اضافه كار ما تق ولق ميشه كاملا ترس رو حس ميكنم اينكه منبع درامدم از بين بره كي ميخاد خرجمو بده و چي ميشه
ميفهمم چي ميگي.خداييش بد دوره ايه
كار بدون هيچ تفريحي جون در آر و وحشتناك با كمترين حقوق
اميدوارم هر چه زودتر اوضاع عوض شه
برات هميشه بهترينا رو ارزو ميكنم تولدت مبارك

مریم بانو گفت...

یعنی پیدا کردن یک آدم که بشه که نقطه ِ اتکاتون ... که گاهی باهاش آروم شی .. که گاهی بهش چنگ بزنی که توی این دنیا ادامه بدی این قدر سخته ؟!
به نظرم آدمهایی که دیگه خودشون تو وضعیت تو هستند زیادند و بدشون نمیاد فقط برای گاهی هم شده همراهت باشند و انگیزه ات بشند .
زیاد سخت نگیر دوست عزیز!