سه‌شنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۰

تازه دارم با بابام دوست میشم

یکی دو هفته ای میشه که برای بابام یدونه آدرس ایمیل ساخته ام. خیلی دلم میخواست اکانتش روی گوگل باشه اما هرچی تلاش کردم یدونه آی دی قابل قبول که به قیافه بابام بخوره پیدا کنم نشد که نشد. از یاهو هم حالم به هم میخوره، بنابراین یدونه آی دی شیک و اتو کشیده روی هات میل براش درست کردم.

همون روز اول برای ۲ تا از دوستاش که در زمینه ایمیل های فورواردی فعال هستن پیغام گذاشتم که مسعود رو هم دریابید. بعدش هم به عنوان تمرین عملی، اسم و آدرس دوستاش رو به کانتکت هاش اضافه کرد و بعد براشون ایمیل زد و از این حرفا.

هر روز صبح قبل از اینکه از خونه برم بیرون، فوری با موبایل براش یه ایمیل ۱ خطه میزنم و باهاش خوش و بش میکنم.
عصر هم که خونه میام بعد از اینکه یه نفسی تازه کردم میرم میشینم کنارش، تلویزیون رو خاموش میکنم، سرنا رو هم میذارم رو پاش و میگم ایمیل هات رو چک کن.

کلی ذوق میکنه که هر روز توی اینباکسش نامه های جدید داره. سعی میکنم هر بار چیزای جدیدی بهش یاد بدم.

تقریبا هر چند روز یکبار واسه خواهر برادرهاش که آمریکا زندگی میکنن ایمیل میزنه. اون اوایل هی نگران بود میگفت خارج از کشور راه دور حساب نمیشه؟!

اینجوری بدون هیچ اصطکاکی در طول روز تقریبا ۱ ساعت با هم وقت میگذرونیم. حرف میزنیم، میخندیم.
خوشحالم که بعد از مدت ها حس میکنم داریم از گپ زدن با همدیگه لذت میبریم.

پ.ن: بعد بگو من چرا هی سگ میشم. امروز رفتم چک کردم، میبینم این ۹ ماه گذشته حتی ۱ روز هم برام بیمه رد نکردن. اینجاست که دوباره باید گفت: سگ برینه تو این مملکت.

۲ نظر:

khalehrizeh گفت...

ye hese khoobi behem dast dad ba tarifat..ghadre in lahazato bedoon :)

مریم بانو گفت...

باباها عشقه منن ! حیف به خدا ... همیشه باهاش دوست بمونید !