از میان هزار و یک آدم زندگیت، گاهی یک نفر و فقط یک نفر هست که می شود برداری اش بنشانی توی لایه های شخصی زندگی ات. و بشود و بتوانی از هر دری و از هر حسی، خوشایند یا ناخوشایند با او حرف بزنی، برایش تعریف کنی، نشانش بدهی، بی آنکه نگران تصویرت باشی. که اصلا این آدم بشود تو، خود ِ خود ِ تو، انگار حضورش با تو یکی باشد، انگار حضور نداشته باشد. همان جور برهنه و عریان باشی با او، انگار در خلوت خودت.
سخت است، اما اگر از این یک نفرها پیدا کردی جایی، بردار لایه ی دوست نداشته ها و برهنگی ها و نگفته ها و نشان نداده هایت را بگذار جلویش، روی میز، خودت را در این موقعیت تجربه کن و این تجربه ی منحصر به فرد را آویزان کن یک جایی سر در زندگیت!!
سخت است، اما اگر از این یک نفرها پیدا کردی جایی، بردار لایه ی دوست نداشته ها و برهنگی ها و نگفته ها و نشان نداده هایت را بگذار جلویش، روی میز، خودت را در این موقعیت تجربه کن و این تجربه ی منحصر به فرد را آویزان کن یک جایی سر در زندگیت!!
۱ نظر:
به به چقدر عالی بود این پست.
ارسال یک نظر