پنجشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۶

تاخیر

می‌دونی امروز ساعت چند بیدار شدم؟ البته خودم هم بیدار نشدم، مامانم ساعت ۹ و نیم بیدارم کرد!!
اومده بود بالای سرم و می‌پرسید: من میخوام برم خرید، تو تا یک ساعت دیگه ماشین رو نمی‌خوای؟
وقتی دیدم ساعت چنده برق از وجودم پرید. بیچاره مامانم. فقط دید که من مثه دیوونه ها دارم لباس می‌پوشم.
خدا می‌دونه چند بار ممکنه زنگ ساعت موبایلم رو snooze کرده باشم. خودم هنوز تو کف موندم که آخه چطوری خواب موندم؟! آخه همیشه مواقعی که خودم احتمال میدم که ممکنه زنگ رو خاموش کنم و بخوابم، موبایلم رو ۱۰۰ کیلومتر دورتر از خودم (یا حتی زیر تخت) می‌گذارم تا مجبور باشم بلند بشم و خاموشش کنم.
البته دست به خواب موندن من خیلی خوبه. یه بار ترم ۴ یا ۶ بودم که برای امتحان ریاضی۲ خواب موندم و به امتحان نرسیدم!!
بگذریم.. گوله کردم به طرف اداره آب. توی راه به معمار زنگ زدم. گفت یه زمانی نامی اومد واسه بازدید. دیگه بدتر از این نمی‌شد. خودش رفته بود. زنگ زدم بهش و کلی عذرخواهی کردم. مرده بود از خنده وقتی بهش گفتم خواب موندم.
امروز کلی کار داشتم که انجام بدم.. ساعت ۴ که داشتم خونه می‌اومدم این چراغ بنزین واقعا توی مخم بود. ۲۸ لیتر هم بنزین آزاد زدم شد ۸۴۰۰ تومن.
نزدیک ۴ و نیم نهار خوردم و با ذوق تمام نشستم پشت کامپیوتر عزیزم. آلبوم جدید ATB رو دانلود کردم. حرف نداره. فعلا که آهنگ Justify رفته توی مخم. در تمام این مدت که دارم مینویسم ۱۰۰ بار تکرار شده!
دلم نیومد شما هم گوش نکنین. اینجا براتون آپلود کردم.

۱ نظر:

یلدا گفت...

چقدر تو این پستهات جوونتر بودی ها !!!
قضیه ی عجیب خواب موندنت کپی پیستی از آقای او است. و روزهایی که من برای بیدار کردنش به مرگ تدریجی دچار شدم.