جمعه، مهر ۰۶، ۱۳۸۶

و باز هم جمعه

امروز یه فکر جدید به ذهنم رسید. توی پست قبلی دوست خوبم شیما برام کامت گذاشته بود که اون هم مثه من خوره موزیکه و هم سلیقه هستیم.
تصمیم گرفتم تا جایی که میشه توی هر پست یه آهنگ هم به سلیقه خودم آپلود کنم تا شماها هم ازش لذت ببرید. اصلا می‌تونم هر آهنگی رو که دوست دارید (یا اینکه دنبالش هستید) رو بگذارم. فکر می‌کنم تنوع جالبی باشه. اول می‌خواستم اون آهنگی رو که آپلود می‌کنم توی بلاگ پخش کنم اما پیش خودم گفتم شاید اونایی که با dial up کانکت میشن از این موضوع زیاد خوششون نیاد، چون لود شودن صفحه خیلی براشون طول می‌کشه.
بگذریم.. اولین جمعه پاییز هم اومد.
دیشب تا نزدیک ۴ صبح بیدار بودم. multivision یه فیلم ترسناک گذاشته بود به اسم Wolf Creek. داستانش واقعی بود. ماجرای واقعی یه قاتل زنجیره‌ای. شبیه فیلم House of WAX بود. با این تفاوت که آقای قاتل محترم همه قربانیان رو بجر ۱ نفر تیکه تیکه کرد و تا آخر فیلم هم کاملا صحیح و سالم باقی موند! احتمالا باید منتظر قسمت دوم این فیلم هم باشیم.
اتفاقا چند هفته پیش هم فیلم Zodiac آخرین فیلم دیوید فینچر رو دیدم که داستان واقعی یه قاتل زنجیره ای اواخر دهه ۶۰ میلادی توی آمریکا بود که هرگز نتونستن قاتل رو پیدا کنن. فیلم طولانی بود ولی حرف نداشت. توصیه می‌کنم حتما ببینید.
حالا که اینها رو گفتم فیلم se7en رو هم ببینید. فوق العاده‌اس این فیلم. باز هم ماله فینچر. ۱۰۰ بار تا حالا بیشتر این فیلم رو دیدم.

اما از امروز بگم. ساعت ۱۰ از خواب بیدار شدم. یه چیزی خورم و رفتم دنبال موزاییک برای حیاط. برای فردا باید بگیرم. چندتا کارگاه رفتم اما اون مدل‌هایی رو که خوشم اومد رو برای فردا آماده نداشتن. ساعت ۱ و نیم دست از پا درازتر برگشتم. دوباره ساعت ۴ رفتم تا ببینم چیزی گیر میارم یا نه. البته هر طور که شده باید امروز جورش کنم.
هرچی کارگاه موزاییک سازی سراغ داشتم رو سر زدم اما همه تعطیل بودن.
حدود ۷ و نیم خسته و کوفته رسیدم خونه. حالا فردا صبح اول وقت باید برم. تازه فردا حذف و اضافه هم باید بکنم.
طبق معمول نشستم پای Friends و ۴ قسمت از season 4 رو دیدم. دیگه حوصله هیچی دیگه هم ندارم.

برای حسن ختام برنامه هم یه آهنگ بی‌نهایت زیبا از Schiller براتون گذاشتم و امیدوارم که ازش لذت ببرید. من می‌تونم تمام طول روز گوشش کنم.

هیچ نظری موجود نیست: