یکشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۸

263

و بالاخره آن اتفاقی که نباید می افتاد... افتاد

ما دیروز ۳۵۵ هزار تومان از پول های عزیزمان را به یک آقای خوش اخلاق و خندان دادیم، و در عوض ایشان هم یکی از این ها را به ما دادند که برای خودمان باشد.
ما حالا دیگر پول زیادی برای سایر امورات زندگی مان نداریم. ما بیکار میباشیم. باید بنزین کمتر مصرف کنیم، در مصرف شارژهای ایرانسل مان بیشتر باید دقت کنیم، با دوستانمان نمیتوانیم هِی بیرون شام کوفتمان کنیم، هِی نمیتوانیم برای خودمان تی شرت بخریم و غیره. به هر حال تا مدتی به گاف الف خواهیم رفت. باشد که رستگار شویم.

هیچ نظری موجود نیست: