پنجشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۸

2806 *

خدایا من به شما علاقه دارم... ولی از جنابعالی تقاضا میکنم ساعت 4 و نیم بامداد اِکس دوست جان هایمان را sms ی حواله مان نکنید. بگذارید به حال خود باشیم. ما تازه داشت خوابمان میبرد. مگر نمیدانید که تا 7 صبح اس ام اس نگاشتن انگشتان دست را دچار آرتروز و چشمان آدم را کور میکند؟ تازه، باتری موبایل آدم هم تمام میشود.

این جور چیزها رو که به یاد آدم می آورید، آدم هِی دلش میگیرد. آدم هِی روی سقف اتاقش خاطرات گذشته را میبیند. ممکن است یک عدد فیل بزرگ و کمی وحشی هوس مسافرت به هندوستان نماید در حالی که نه گذرنامه دارد و نه ویزا.
چرا اصرار دارید که با رشته تارهای عصبی ما ویولون بزنید؟!

این پسر من هم چند وقتیه که کاملا زده به سرش. هنوز کشف نکردم که چطوری میره بالا پشتِ بوم و بعدش واسه پایین اومدن مثه خر تو گِل میمونه. باز جای شکرش باقیه که میدونه نزدیک ترین نقطه به پنجره اتاقم کجاست تا بیاد و درخواست نجات کنه. اگه پیغام S.O.S ش دریافت نشه میره سمت آشپزخونه تا خانوم والده رو صدا کنه.
وسط این هیری ویری تقریبا ساعت 6 بود که میبینم داره صدام میکنه. بلند شدم رفتم اون بالا در رو براش باز کردم. مثه فشنگ از بین پاهام جیم زد و 4 تا پله پایین تر هم شروع کرد به پاچه خواری. فکر کنم واسه گــــُل پسرم هم صبح علی طلوع پیامک میاد!!!
باید ادبش کنم، یهو اگه خونه نباشیم و بره اون بالا گیر بیوفته بچه م تلف میشه.

*: چهار رقم آخر شماره موبایلش.

۲ نظر:

من گفت...

به به!
دکوراسیون اینجا هم که تغییر کرده ..!
بسی قشنگه..فقط یه چیزی..فونتت رو کوچکتر کن اگه میتونی..چشمک..

خانومی گفت...

اقا بی زحمت میشه بگی گربه ملوس از کجا بخرم؟؟؟تو رو خدا بگو دیگه.میخوام برم گربه بخرم.از کجا بخرم که یه خوشگل خوبشو بهم بدن؟؟