شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸

پوچی

احساس پوچی مفرط دارم... نفرت تمام وجودم رو گرفته... احساس حقارت دارم... احساس نادیده شدن... احساس بازیچه شدن... از ناراحتی دارم خفه میشم... بغض گلوم رو گرفته... مغزم مثه زودپز داره سوت میکشه.

میدونی دلم چی میخواد؟

یدونه فشنگ + یدونه کُلت ۹ میلیمتری + مقادیری خ*** و خلاص...
بَنگ

هیچ نظری موجود نیست: