من و "anena" هوس کرده ایم 2 تایی با هم مهاجرت کنیم.
anena همان "برگ گل" م است، اسم مستعارش. این اسمش را برای این دوست دارم که 2 طرفه است. چپ و راست ندارد، خوانده میشود.
با آننا برویم یک جای سرد سیر که بالای آمریکاست، 2 تا آپارتمان فسقلی ِ دیوار به دیوار کرایه کنیم. اگر درهای ورودی رو به رو باشند چه بهتر.
باید خانه جدا داشته باشیم برای آن وقت هایی که حوصله کسی را نداریم، برای وقت هایی که باید تنها بگذرانیم. اما باید با هم باشیم و با هم زندگی کنیم، و بعد ها اگر همه چیز خوب پیش رفت move together کنیم.
نزدیک خانه کافه ای دنج هست که بعدها تبدیل به پاتوق ما میشود. که بعدترها مک بوکم را بردارم و وبلاگم را از همانجا آپدیت کنم. کافه ای که در ابتدای ورود به مملکت خارجه بتوانم در آن کاری دست و پا کنم و قسمتی از امورات روزها و ماه های اولیه را بگذرانم. آننا هم باید فکری به حال خودش کند، گرچه اوضاعش آنقدر خوب هست که نیازی به اینجور کارها ندارد!
کم کم که وضعمان بهتر شد و برای خودمان دوستانی دست و پا کردیم، هر از گاهی با رفقا دور هم جمع شویم و مهمانی بگیریم.
باکس های 6 تایی آب/جو بگیریم، با بر و بچ بشینیم و بازی های NHL تماشا کنیم و تیم محبوبمان را تشویق کنیم.
یا مثلا غذای چینی سفارش بدهیم و در کنارش یک عدد پیتزای کینگ سایز، و همه یا هم شام بخوریم.
در آن زمان هم که هنوز دوست ِ درست و حسابی پیدا نکرده ایم، با آننا میشینیم و 2 تایی است/ریپ پو/کر بازی میکنیم. سعی میکنم برنده باشم و همه ی چیپس ها را ببرم و در نهایت La Senza یش را هم از تنش در بیاورم...
...و آخر ِ بازی هم که روشن است، تا فردا صبح جانانه از هم تشکر میکنیم!!!
نزدیک خانه ایستگاه مترو داریم.
گاهی وقت ها که دیر از خواب بیدار شده ایم، از همان کافه پاتوقمان 2 لیوان قهوه take away میگیریم، مافین شکالاتی هم ایضا، و صبحانه را در مترو میخوریم.
هر از گاهی هوس میکنیم برویم سینما و 2 تایی یک پاکت بزرگ پاپ کورن را روی دسته صندلی مان بگذاریم و 2 ساعت بعد ببینیم که نیمی از ذرت بو داده ها روی لباس هایمان است!
شنبه شب ها تا صبح بیرون باشیم و خوش بگذرانیم، چهارشنبه ها برویم خرید، پنج شنبه شب ها وقتی خسته از سر کار برگشته ایم 2 تایی روی کاناپه لم بدهیم و تلویزیون تماشا کنیم و موزیکی گوش کنیم، یکشنبه ها ظرف های کثیف طول هفته را بشوریم و لباس چرک ها را ببریم رخت شور خونه، دوشنبه ها بریم جیم، جمعه ها مهمانی بدهیم و بگیریم، سه شنبه ها هم روز استقلال، هر کاری که دلمان خواست میکنیم!
اینها که نوشتم قسمتی از فانتزی خارجی ام است که همیشه دوست داشته ام داشته باشم!
واسه تنوع بیا
زمین صافه گوش کنیم
پ.ن: برای بزرگتر دیدن عکس ها روی آنها کلیک کنید. با تشکر :دی