جمعه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۹

521

دیشب یادم رفته بود آلارم گوشیم رو خاموش کنم. قاعدتا امروز صبح هم سر ساعت زنگ زد و منم (مثه هر روز) با مکافات از توی تخت اومدم بیرون. باز هم مثه هر روز هول هولکی یه لیوان شیر و بیسکوییت خوردم و اومدم آماده بشم که برم. همینطور که داشتم لباس عوض میکردم حس کردم امروز باید جمعه باشه، و با انگشت شروع کردم به شمردن روزها...
بعد که مطمئن شدم دیروز 5 شنبه بوده، با همون وضع پریدم تو تخت. خیلی کیف داد.

ولی الان که بهش فکر میکنم میبینم چقدر آدم باید خاک بر سر باشه که آمار روزهای هفته از دستش در رفته باشه... چقدر باید داغون باشه که وقتی صبح از خواب بیدار میشه هیچی از پنج شیش ساعت قبل رو یادش نباشه... چقدر زندگیت باید یکنواخت باشه که صدای آلارم گوشی فقط یک معنی بیشتر برات نداشته باشه.

۵ نظر:

اسکارلت گفت...

یادمه یه بار ظهر خسته بودم خوابیدم بعد عصر بیدار شده بودم هوا تاریک بود من فک کردم صبح روز بعده و باید بیدار شم برم دنبال کارام ... همینجور داد و بیداد می کردم و جیغ و عصبانی و ...
بله ، چقد زندگی باید یکنواخت باشه که هر هوای تاریکی نشون از صبح زودو یه روز تکراری دیگه بده !

مرجان گفت...

من صبح هر روز تعطيل همين مشكلو دارم!! راس ساعت مقرر با آلارم يا بي الارم بيدار ميشم و كلي بايد با خودم كلنجار برم و دو دوتا چهارتا كنم كه امروز چند شنبه است و كي تعطيله و بعد پاشم !!!
كلا من روزاي هفته رو نسبت به پنجشنبه ميشمرم
مثلا دوروز مونده به 5 شنبه 3 روز مونده تا 5 شنبه
زندگي من هم ايضا يكنواخت و داغونه

پریزاد گفت...

وقتی آدم این طوری میشه به نظرم وقتشه که یه تغییراتی تو زندگیش بده ;)

یکـ عدد دختر گفت...

روز جمعه با آلارم کله سحر بیدار می شی ، من بی آلارم....بدبختیه کدوممون بیشتره؟

پریزاد گفت...

راستی فیلتر شدنتون مبارک :دی