باشد که از این نوشتهها درس عبرتی برای آینده بگیرم
پنجشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۹
533
یکی از بدبختی های یه آدم عینکی اینه که وقتی توی آرایشگاه آقاهه میره عقب و توی آینه ازت میپرسه "دیگه دستوری نیست؟" هی باید چشمات رو ریز کنی و در حالی که وانمود میکنی میبینی، بگی نه، خوبه، مرسی.
و از دیگر بدبختیهای یک آدم عینکی همانا سر کار گذاشته شدنش در استخر و اوسکول کردن و خندیدن به او وقتی نمی تواند رفقایش را در بین آن همه جانور آبی پیدا کند
۴ نظر:
و از دیگر بدبختیهای یک آدم عینکی همانا سر کار گذاشته شدنش در استخر و اوسکول کردن و خندیدن به او وقتی نمی تواند رفقایش را در بین آن همه جانور آبی پیدا کند
نگو بد بختییییییییییییی
آخ آخ
من درک میکنم چی میگی
البته من اون لحظه پا میشم یا اینکه آراشگره خودش آینه ی کوچیک میده دستم :دی
آخی...
ارسال یک نظر