بالاخره ۹۸ هم تمام شد، اما آخرین شیرین کاریاش هنوز ادامه دارد. هر یکی دو ماه یکبار چالش جدیدی را باید پشت سر میگذاشتیم. کلا یک روز بدون دردسر نداشتیم.
کم کم داریم وارد هفته سوم قرنطینه خانگی میشویم و حسابی کلافه و خستهام. شب و روزمان حسابی به هم ریخته و کلا ستینگ زندگی شیر تو شیر شده. تا نزدیک صبح فیلم و سریال تماشا میکنیم، تا ساعت ۱ ظهر میخوابیم و عصر ناهار میخوریم و این چرخه ادامه دارد.
قرارداد کاریام انتهای اسفند تمام شد و با اینکه به شدت به داشتن درآمد نیاز دارم ولی تمدید نکردم. میخواهم دو سه هفته به خودم استراحت بدهم و کاری را پیدا کنم و انجام بدهم که آرامش بیشتری داشته باشد. فعلا داشتن استرس کمتر و آرامش برایم در اولویت است.
برای سال ۹۹ آرزوی بخصوصی ندارم. تنها خواستهام این است که روزهایش بی دردسر بیاییند و کارهایمان بدون پیچیدگی انجام بشوند. برای همین برای سال تحویل به خودمان زحمت ندادیم و تا لنگ ظهر خوابیدیم.
امیدوارم سال جدید برای همه همانطور باشد که دلشان میخواهد.
۱ نظر:
سلام . چطوری سلمان . من سال 87 وبلاگ می نوشتم تو بلاگفا و با کاوه و آلبا و مستانه و.. دور هم بودیم . چالش می ذاشتیم و... ناراحت شدم دیابت داری و خوشحالم ازدواج کردی و همچنان می نویسی . موفق باشی
دوست قدیمی ات چیستا از وبلاگ هدیه خدا و سقف شکسته .
چقدر زمان زود می گذره و چقدر زود همه چیز عوض میشه
ارسال یک نظر