در راستی پست قبلی باید عرض کنم که مکبوک و پلیاستیشن نازنیم را فروختم. هیچ چارهای برای کوتاه مدت نداشتم. به زودی ۲ عدد آگهی توی دیوار برای دوربین عکاسی و GoPro خواهم زد که آنها را هم نقد کنم. توی خانه کامپیوتر ندارم و باید حدود ۴ میلیون پول بدهم که یکی از این سیستمهای دسکتاپ زپرتی ارزان قیمت بخرم.
سیستم کار را عوض کردم. صبحها ساعت ۸ بیدار میشوم و شبها سعی میکنم تا قبل از ۱ کپه مرگم را زمین گذاشته باشم. بیشتر وقتها یا با دوچرخه و یا با مترو این طرف و آن طرف میروم. بیشتر راه میروم. سعی میکنم غذای سالم بخورم. خیلی کمتر از قبل سیگار دود میکنم. خلاصه اینکه ادای تنگها را دارم در میآورم.
تقریبا ۱۰ روز دیگر نوبت چکاپ دارم و از همین الان نگران جواب آزمایش هنوز ندادهام هستم. خودم حدس میزنم که اوضاعم زیاد خوب نباشد. راستش را بخواهید دلیل ادای تنگها را در آوردن همین حدس از بی ریختی اوضاع است. صبح شنبه هفته آینده باید بروم آزمایشگاه، و ای کاش که هیچ وقت شنبه نشود!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر