جمعه، آبان ۱۱، ۱۳۸۶

آه ه ه

سلام به همگی
امان از دست 4shared.com که این چند روزه دیوانه کرده منو. هرچی میخوام آلبوم سال 99 Savage Garden رو آپلود کنم نمیشه.
واقعا نمیدونم چطوری این اتفاق افتاده که من ۲ بار یه آلبوم رو گذاشتم اونجا. الان هم هرچی سعی میکنم تا اون یکی آلبوم رو آپلود کنم نمیشه... به نزدیک ۸۰٪ که میرسه یهو همه چیز میپره!
دارم روانی میشم. شیطونه میگه برم یه جای دیگه آپ کنم. اما نمیدونم چرا اینقدر از 4shared خوشم میاد.
ولی خیلی ضایع بود این سوتی دادن من! ملت ۲تا ۴۰ مگابایت دانلود کنن و هر ۲تا آلبوم عین هم... از همه معضرت میخوام. به خدا هنوز هم نمیدونم چطوری اینجوری شد
به محض اینکه لینک ها درست شدن خبرتون میکنم.
بگذریم... دیگه چطورین؟ خوبین شماها؟ خوش میگذه؟
راستش میخواستم دیروز آپ کنم اما نگذاشتن! درست همون موقع که کامپیوتر رو روشن کردم و اولین خط رو نوشته بودم افشین زنگ زد به اتاقم و با یه لحن تاکیدی خفن گفت تا ۱۰ دقیقه دیگه باید آماده باشی که دارم میام دنبالت. اصلا فرصت نداد که بهش بگم حوصله out ندارم.
حس بیرون نداشتم... یه آهنگ ملایم واسه خودم گذاشته بودم و داشتم حال در میکردم از خودم اما این پسره همه حسم رو ترکوند.
اصولا چون همیشه پایه هستم سوت ثانیه آماده شدم و منتظرش موندم تا اینکه رسید. با یکی از دوستاش اومده بود... البته بعدش فهمیدم که پسرخالش ه این آقا فرشاد. پسر خوبی بود. بعد از اینکه حسابی کف شهر تابیدیم ماشین رو پارک کردیم و زدیم تیریپ پیاده... جاتون خالی شام رو هم بیرون زدیم. البته فرشاد فقط سیب زمینی خورد. نزدیکای ۱۲ هم رفتیم و نفری ۲ تا لیوان آب انار خوردیم... خیلی فاز داد
فرشاد هنوز لیوان دوم رو نخورده بود که فشارش افتاد... پزشکی میخونه ترم ۸
تیپش end دکتره... اصلا اهل هله هوله و غذای بیرون و ... خلاصه "سگی" نیست. (من کلا به هر نوع غذای Fast Food میگم "سگی" و همیشه با اکیپ امید و jackson و ... هفته ای ۱ بار باید بریم سگی)
من فکر میکنم اعتیاد زیادی به سگی دارم. اصولا بوی سگی که به دماغم میخوره از خود بی خود میشم! مریضم دیگه...
بگذریم... این هم از ماجرای دیشب. امروز صبح تو خواب ناز بودم که صدای این موبایل لعنتی بلند شد. شفیعی بود. مصالح فروشی که چند ساله که باهاش کار میکنم. آدم بدی نیست... فقط بعضی وقتا reset میکنه و حتی ۱ کلمه هم نمیفهمی که چی میگه! یه جور تیک داره بیچاره
بیشعور صبح جمعه زنگ زده میگه من دم ساختمان هستم... بیا حسابت رو تسویه کن!
این هم از ۱ روز که میتونستی کپه مرگت رو بزاری زمین. واسه ۱۸۰ هزار تومن منو کشوند تا اونجا.
اما بدکی هم نشد. کلی آت و آشغال دادم بهش و بار کرد برد. هرچی که فکر کنی! ... لوله ایرانیت، سنگ، گونی های اضافه گچ و سیمان، خورده کاشی، لوله فاضلاب... اما خودمونیم... خودم هم عین خر کار کردم! (به کسی نگین اما ۲۰۰۰۰ تومن هم به حساب خودم صورت وضعیت نوشتم. اصلا چه معنی داره مهندس مملکت عملگی کنه؟ کارگر گرفتم تا این نخاله ها رو ریختن بیرون!)
البته قرار نبود که نخاله ها رو بریزیم بیرون وگرنه دلم درد نمیکرد که، مثه آدم کارگر میگرفتم.



این هم از شفیعی جان من
وقتی رسیدم خونه ۱ راست رفتم حمام... خواهرم میگفت چی شده؟ چرا این شکلی شدی؟
برعکس دیروز که حوصله out نداشتم خیلی دلم میخواست که بزنم بیرون اما هیچ کس پایه نبود.
یکی از اون آهنگ هایی رو که دیروز تو مووود بودم و گوش میکردم رو براتون گذاشتم. Enya
البته باید با صدای وحشت انگیز بلند گوش بدین تا فاز بده... وقتی من گوش میکنم هرچی تو خونه هست در حال لرزیدنه، ساب ووفر ضبط چنان بیس میده که میخواد بدنت رو از هم متلاشی کنه. در ضمن این آهنگ رو حداقل ۳ بار هم باید پشت سر هم گوش بدین تا حس منتقل بشه. جدیدا New Age خیلی گوش میکنم.
تارا خانوم، قابلی نداشت که... امیدوارم از Anathema لذت ببری... Keep Rocking babe

هیچ نظری موجود نیست: