چهارشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۰

دوقلو دارم

همین چند ساعت پیش متوجه شده ام که چند ماهه یدونه MacBook Pro هم حامله بوده ام و خودم خبر نداشته ام. با دکتر که صحبت میکردم گفت تا 1 ماه دیگه حتما زایمان میکنی. توی سونوگرافی تشخیص دادن این یکی هم دختره، سایزش هم 13.3 اینچ ه.

آخه ماه 4-3 بارداریم که بود بچه رو دختر تشخیص دادن و خبری از یه جفت دیگه نبود.
چون میدونستم دختره اسمش رو Marie Anne انتخاب کردم.
کلی پس انداز کرده بودم که واسه دخترم رینگ و لاستیک بخرم... سیستم صوتیش رو عوض کنم... اصلا میخواستم حسابی میک آپش کنم...
حالا من موندم و 2 تا دختر رو دستم. یه مادر تنها که سرپرست خانواده هم هست چه خاکی تو سرش باید بریزه آخه؟

پ.ن: فردا صبح میخوام برم بانک تقاضای دسته چک بدم. من میدونم، آخرش سر از زندان در میارم. حالا ببین کی بود گفتم!

شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۰

550

من خدا را در قمقمه ی آب یافته ام، در عطر پیچ امین الدوله، در خلوص برخی کتاب ها و حتی نزد بی دینان. اما تقریبا هیچگاه وی را نزد آنانی که کارشان سخن گفتن از اوست نیافته ام.

رستاخیز - کریستین بوبن

جمعه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۹۰

فاک یو عجب

دیشب خیلی دیر خوابیدم. حوالی 4 بود فکر کنم.
بر طبق سنت همیشگی ساعت مچی ام راس ساعت آلارمش روشن شد و من هم فاتحانه، از روی میز ِ بالای تختم برش داشتم و خاموشش کردم و پرتش کردم توی هوا. نمیدونم کجا رفت.
(از این موضوع لذت میبرم که آلارم روشن بشه و بعد خاموشش کنم و با خیال راحت بخوابم)
ساعت هنوز از 8 نگذشته بود که حس کردم صدای زنگ موبایلم میاد. همون لعنتی که مخصوص ِ کارگاهه و نباید خاموشش کنم. خودم رو به نشنیدن زدم، اما یک دقیقه بعد باز دوباره داشت زنگ میخورد. چشم هام رو باز نمیکردم و مدام توی دلم تکرار میکردم "قطع کن... قطع کن... قطع کن..."
و بالاخره قطع شد، اما 1 دقیقه بعد دوباره از نو.

صفحه گوشی رو نگاه میکنم، نوشته: Ajab *

آخه الان از جون من چی میخواد؟
جواب میدم.

خلاصه اش اینه که آقا حوصله شان سر رفته بوده، صبح علی الطلوع رفته اند بالا پشت بام سر قبر مادرشان. درب راهرو بسته شده و آقا اون بالا گیر افتاده اند!
هیچی، این هم از جمعه ی این هفته که میخواستیم بیدار نشیم به این زودی. که شدیم.

*: اسم منحوصش عجب است. عجیبه، نه؟

دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۰

از زير ميز دارم تایپ ميكنم

اينجا دفتره شركته، همه رييس روئسا جمع هستن و دارن حسابى بحث ميكنن.
نه حوصله خودشون رو دارم و نه حرف هاشون رو.

آى لاو يو پى ام سى

sent from my iPhone

چهارشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۰

جهاد اقتصادی که میگن اینه داداش

دیشب حدود دوازده رفته بودم دوش بگیرم. بعد یهو دیدم یکی چراغ حمام رو خاموش کرد و رفت. هرچی سر و صدا کردم که آهای، آدم اینجاست. نچ. کسی به کسی نیست. دستم رو از لای در آوردم بیرون و چراغ رو روشن کردم.

مشغول نظافت و پاکیزگی بودم که دوباره میبینم یکی چراغ رو خاموش میکنه. داد و قال میکنم که این چه مسخره بازیه در میارین؟، اما باز هم کسی جواب نمیده.

خیلی شاکی در رو باز میکنم میپرم وسط هال ببینم کیه داره اذیت میکنه، میبینم بابام عین خرس قطبی رو کاناپه لم داده داره تلویزیون نگاه میکنه.

بهش میگم:

+ تویی؟
- چی منم؟
+ تویی که هی چراغ حمام رو خاموش میکنی؟
-عه.. حمامی؟ فکر کردم یکی چراغ رو یادش رفته بوده خاموش کنه!!
+ بعد نفهمیدی همین دو دقیقه پیش هم خاموشش کردی و باز خودش روشن شد؟
- نه.. حواسم به این فیلمه بود
+ احیانا صدای دوش رو هم نمی‌شنوی؟؟
- نع
+ حالت خوبه؟
- از قبض برق می‌ترسم، به جون تو از گاز بیشتر میاد!

سه‌شنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۹۰

545

از کسی که کتابخانه دارد و زیاد کتاب میخواند نترس.
از کسی بترس که فقط یک کتاب دارد و فقط همان یک کتاب را میخواند و آن را هم مقدس میداند!

پ.ن: منبع نامعلوم

یکشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۰

544

ژانر اینایی که دوست دختر/پسر شون رو بغل میکنن و عکس میگیرن، بعد هر 2 تا شون همون عکس رو میذارن واسه پروفایل ف.ب شون. یعنی حال آدم رو به هم میزنن.

شنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۹۰

برسد به دست آقای گوگل

چی میشد بلاگر بای دیفالت تاریخ خورشیدی رو هم ساپورت میکرد؟ هان؟
خب شما که زحمت میکشین، دستتون درد نکنه اینو هم درست کنین دیگه.
با تشکر

جمعه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۰

542

حالم خوبه.
یه بسته Tobleron گذاشته ام جلوم و دارم یکی یکی همه شون رو میخورم.
مثه اسب Grenade و Just The Way You Are ه Bruno Mars رو گذاشته م بخونه و هی تکرار کنه.
گاهی وقتا اخلاق حال به هم زنی دارم واسه آهنگ گوش کردن. الان هم از همون موقع هاست که این 2 تا رو گذاشته م تا آخر شب بخونه. و قاعدتا تا زمانی که توی همین مود باشم همین موزیک متن دادمه خواهد داشت!
از وقتی که "4 شرد" حساب کاربری م رو بست دیگه تصمیم گرفته بودم آهنگ آپ نکنم و فوقش بیام بگم برید فلان آهنگ رو خودتون گوش کنید (به من چه دیگه) اما نشد مقاومت کنم. فعلا آزمایشی یه جای دیگه حساب باز کردم ببینم اخلاقش چطوره.
آهان. یدونه کیبورد جدید هم خریده م. پارسال که مونیتورم مشکی شد کیبورد سفیدم خیلی تو ذوق میزد، اما همون رو خیلی دوستش داشتم، از بس که کهنه و کار کرده بود. اصلا همه دکمه هاش صیقلی شده بودن. تازه، موقع تایپ کردن مثه ماشین تحریرهای زمان جنگ جهانی چیلیک چیلیک صدا میداد. این جدیده فقط خوشگله. راحت نیست، صدا نداره، بک اسپیسش کوچیکه، حرف "پ" رفته اون بالا کنار = و +. بعدش هم، از بس که صاف و تخته، اصلا جای دکمه ها رو تشخیص نمیدم.

پ.ن: یعنی الان همه فهمیدید اینا رو واسه این نوشتم که این کیبورده رو امتحان کنم؟ :پی

541

امروز با وانت پیکان کذایی شرکت پشت چراغ خطر ایستاده بودم که یه خانوم ِ برگ گل، سوار بر "سراتو" اومد کنارم. نمیدونم چرا وقتایی که پشت فرمون این ماشین هستم کلا تبدیل به آدم دیگه میشم. هیچی، کلی براش دست تکون دادم تا بالاخره راضی شد شیشه رو 2 سانت بیاره پایین. با روحیه ای بالا بهش گفتم شماره ت رو بهم میدی؟...
... خیلی با کلاس و شیک رییید بهم. بعدش هم پاش رو گذاشت رو گاز و تخته کرد. نقطه شد.
تا حالا از اینکه یه نفر سیفون م رو بکشه اینقدر حال نکرده بودم به خدا. عجیب لذت بردم!

پ.ن: الان که دارم فکرش رو میکنم برام جای سواله که این همه اعتماد به نفس از کجا اومده بود. اصلا انگیزه م چی بود واقعا؟!

یکشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۰

اونجای آدم پاره میشه

خوبی ِ این 2 هفته تعطیلی این بود که از قید و بند زمان و مکان خارج بودم. اصلا برام مهم نبود که چند شنبه ست، ساعت چنده، کجا چه خبره و...
حالا باز دوباره از امروز باید روزهای هفته رو بشماری و مدام چشمت به ساعت باشه.

شنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۹۰

همين الان

همچين خوشگل اومده بودم تو دل تختم و عشقولانه بغلش كرده بودم، يهو ديدم موبايلم صداش در اومده. 
نگاه ميكنم ميبينم ميگه ايميل جديد دارى.
منم كه كنجكاو... بدو بدو اومدم ببينم چيه!
هيچى، اين موقع شب تو ف.ب يه نفر سقلمه* (همون انگولى) فرمودن بنده رو!
خواستم بگم يه همچين دوستان باحالى دارم من كه ٣ و نيم نصفه شب يادشون مياد سيخونكت كنن آدم رو!

* : poke

sent from my iPhone

جمعه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۰

مهم ... مهم، جدی بگیرید لطفا

همین الان بروزرهاتون رو آپدیت کنید و همیشه به روز نگه شون دارید.
لطفا فقط از فایرفاکس و کروم استفاده کنید (اینترنت اکسپلورر رو بیخیال بشید تو رو قرعان)
همه ی پسوردهاتون رو عوض کنید (گوگل، یاهو، ف.ب، توییتر و...)

پ.ن: چند روز پیش چون با موبایل خوندم خبرش رو منبع یادم نیست، ولی کاملتر از این بود.