بالاخره هر ۲ تا دوربین را فروختم. کل مبلغ D90 را تتر کردم و زدم به کبف پولم. برای GoPro هم طرف هنوز پول نداده و به محض اینکه نقد شد، آن را هم تتر میکنم و به عنوان روز مبادا نگه میدارم.
این چند وقت اوضاع ترید آنچنان تعریف نداشت. همه پوزیشنها توی رکود خوردهاند و عین مرغ باید رویشان بخوابم تا بازار دوباره جان بگیرد. دلار هم که قربانش بروم. هر روز دارد بالاتر میرود.
امروز صبح خبردار شدم که یکی از دوستهای صمیمیام سکته کرده و توی بیمارستان بستریاش کردهاند. بیچاره دیروز سکته را زده بوده و امروز متوجه شده بودند. شانس آورده که اوضاع آنقدرها وخیم نیست.
از صبح دارم یک ریز با خودم فکر میکنم که چرا یک آدم ۳۸ ساله باید سکته کند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر