دوشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۸

چهار در یک

۱- امروز ترم جدید زبان شروع شد. با استادش اصلا حال نکردم. سر کلاسش آدم احساس یبوست بهش دست میده.

۲- من نمیفهمم چرا این شلوارهای من یکی یکی دارن از پام می افتن پایین. این Roberto Cavalli جدیده رو هم که همین یکی دو ماه پیش خریده بودم رو امروز بردم دادم به خیاط باشی برام تنگش کنه.

۳- این آقا نوید (یکی از بچه های زمان دانشگاه) هم بدجوری پاش رو کرده تو کفشم. دقیقا ۲۰ روزه که دیوانه کرده منو. تا رسما بنده رو به گاف.الف نده راحت نمیشه. عوضی... اگه میخواستم تو و امثال تو بفهمین که من چه غلطی دارم میکنم میرفتم توی روزنامه چاپ میکردم که بنده اون گه مورد نظر رو به چه شکلی دارم تناول میکنم. فعلا بنا به دلایلی نمیتونم و نمیخوام هیچ خری بفهمه. آخه لامصب، این پلیس بازی دیگه واسه چیه؟!

۴- وضعیت دچار بدجوری پنچرم کرده. خدا کنه زودتر حالش خوب بشه.

هیچ نظری موجود نیست: