شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۷

مستانه نوشت

از اونجایی که مستانه از طرف آلبا (و من) به بازی ۱۰ کتاب خوشمزه (و ۱۰ فیلم و موزیک خوشمزه نیز ایضا) دعوت شده، و چون مامانش براش دفتر نخریده تا توش چیز بنویسه، با کلی خواهش و تقاضا بنده دفترم رو بهش قرض دادم تا چند خطی بنویسه.

***

سلام
ممنون سلمان جان که باعث شدی منم در این بازی شرکت کنم.
نمیخوام فکر کنین که می خوام ژست کتاب خون ها را در بیارم اما کتابهایی که تا حالا خوندم زیادند، که اسامی بعضیشون را اینجا میارم، گرچه طعم هیچکدوم یادم نیست.

کتاب هایی که مستانه دوست می دارد:
  • سنت عقلانی اسلامی در ایران، نوشته دکتر حسین نصر، ترجمه سعید دهقانی
  • تاریخ فلاسفه ایرانی، نوشته دکتر علی اصغر حلبی
  • تاریخ اندیشه ها و نظریات انسانشناسی، نوشته ناصر فکوهی
  • موج چهارم، نوشته رامین جهانبگلو
  • دکارت و فلسفه او، دکتر کریم مجتهدی
  • تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، در 2 جلد، نوشته دکتر حسین بشیریه
  • تاریخ اندیشه های سیاسی، 3 جلد، نوشته دکتر کمال پولادی
  • تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، نوشته حنا الفاخوری و خلیل الجر، ترجمه عبدالمحمد آیتی
  • تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، نوشته جمیله کدیور
  • بررسی شعر و زندگی فروغ فروخزاد، نوشته شهره یوسفی
  • فریاد در مه، بررسی و تحلیل شعر فروغ فروخزاد، نوشته افسانه کی نژاد
  • خیام و عقاب الموت، نوشته فردین مهاجر شیروانی
  • کتابی هم که الان دارم می خونم کوانتوم عرفان و درمان است که هنوز تمومش نکردم.

فیلم هایی که مستانه دوست می دارد:

راستش تعداد فیلمهایی که دیدم خیلی زیاد نیست اما من خیلی دوستشون دارم

  • 21 گرم
  • ژاکت
  • عشق سالهای وبا
  • سه گانه آبی قرمز و سفید
  • بابل
  • هامون
  • زوربای یونانی
  • sliver
یا دیگه فیلم ندیدم یا یادم نیست!

سبک موسیقی که مستانه دوست می دارد:

در زمینه موسیقی هم اصلا نمیتونم اظهارنظر کنم.

***

ممنون که منو به این بازی دعوت کردین.
با تشکر فراوان از سلمان

بعدا نوشت: این مسئله طعم کتابها خیلی ذهنم را درگیر کرده بود، همش فکر میکردم چرا من از کتابهایی که خوندم هیچ طعمی یادم نیست. اما با کمی فکر دیدم که من کتابهایی مثل شازده کوچولو و در جستجوی قطعه گمشده را خوندم که طعم شیرینی برام داشت.
یا فیلم نان عشق موتور 1000 (ممنون از شهریار که در پستش بهم یاد آوری کرد) را دیدم که کلی لذت بردم و هیچ تم روشنفکری هم نداشت.
درطول سالها من اینقدر خودم را درگیر جدیتها کردم که در مسیرم کلی از شیرینیها که داشتم یا میتونستم داشته باشم را جا گذاشتم و این بازی باعث شد من به این شیرینیها خود آکاهی پیدا کنم.

هیچ نظری موجود نیست: