دوشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۸

285

میگن اسکندر مقدونی قبل از حمله به ایران کاملا دودل و مردد بوده. از خودش میپرسیده که چطوری باید به مردمی که از مردم کشورش بیشتر میفهمن حکومت کنه.

یکی از مشاوران بهش میگه: کتاب هاشون رو بسوزون، بزرگان و خردمندانشون رو سر به نیست کن و دستور بده تا به زنان و بچه هاشون تجاوز کننن.

اما یکی دیگر از مشاورها که ظاهرا جناب ارسطو بوده میگه: نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار، آنها که میفهمند و باسوادند را به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت، فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده عمر خود را تا لحظه مرگ در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد