چهارشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۸

336

میدونی از چی لجم در میاد؟
ماشالا از بس که خودمون توی مملکت اسلامی کارخونه و شغل و اینا داریم و دیگه واقعا از همه نظر تامین هستیم، دیگه وقتش شده که بریم جاهای دیگه رو آباد کنیم!
مرتیکه ی عوضی رفته ونزوئلا و از حساب بابای پدر سگش یه کارخونه سیمان و یدونه کارخونه شیر پاستوریزه ساخته و امروز هم افتتاح شون کرد.
این دیگه چه ح.ر.و.م.ز.ا.د.ه ایه؟!

۵ نظر:

Unknown گفت...

از نوعی که در بین الملل بهش میگن
Number one

خانومی گفت...

ای بابا ..شما چرا حالا خونتو کثیف میکنی؟؟؟
ما که مستضعفیم ..به مستضعفی هم عادت کردیم دیگه..بذار حداقل ونزوءلا (این چرا این شکلی شد؟؟)
بذار حداقل اونا خوشبخت بشن..
بعدشم حرومزاده دیگه شاخ و دم داره ؟؟خدایی داره؟؟بر پدرش لعنت ..

قاصدک گفت...

سلام

اتاق جدید مبارک...

چه اشکالی داره ما که شکر خدا مشکلی نداریم همه چیز در حد عالیه بذار این پولهای اضافه رو بدن به اوناثواب داره خسیس نباشین آخه مگه یه کشور چقدر میتونه کارخونه داشته باشه

ساسوشا گفت...

سسسسسسسخت نگیر.. همون گور ِ پدرش !
اما زور داره ها.. .راستی.. خیلی هم خوب کاری کردم خودمان که الان کللی کیف مندیم..هاهاها... دیدی گول خوردی ؟
مردم آزارم ... مردم آزار جانم !

مرجان گفت...

يه چيز ديگه هم خيلي حرص در آر بود
فكر كن
يه پرواز مستقيم ديگه بين تهران -كاراكاس زدن كه خالي بره و بياد!!!!!!