سه‌شنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۸

ساده لوح

تقریبا دو سه هفته پیش واسه خودم یه تبلیغ درست کردم و توی چندتا فروم گذاشتمش تا هر کسی که نقشه ای، محاسبه ای، طرحی چیزی میخواد بتونه بهم سفارش بده و من با این روش هم سرگرم بشم و هم یه پولی ته جیبم بذارم.
هفته پیش یه پسر دانشجویی از اهواز برام میل زده بود و گفته بود که واسه درس معماری شهرسازی یه طرح میخواد. باهاش تماس گرفتم و تمام جزئیات لازم رو ازش سوال کردم و فورا دست به کار شدم.
موقعیت زمینش شمالی، و از سمت شمال، شرق و غرب محصور بود. 4 طبقه و هر طبقه 4 واحد 2 خوابه، به همراه 16 تا پارکینگ و انباری و اتاق سرایداری و مابقی چیزا. فقط هم پلان میخواست و احتیاجی به نما و برش نداشت. بهش 20 تومن قیمت دادم و اون هم ok رو داد.
از همون شب دست به کار شدم و فردا شبش یدونه preview از طرح رو براش فرستادم و گفتم پول رو بریزه به حسابم تا اصل کار رو براش ایمیل کنم. روز بعدش قبل از ظهر زنگ زد و گفت که همین الان پول رو به حسابم ریخته.
من هم خوشحال! طرح رو براش فرستادم.
عصر همون روز زنگ زد و گفت که چندتا مورد فراموش کرده بوده که به من بگه و مثلا آسانسور و رمپ پارکینگ رو باید اصلاح کنم. من هم قبول کردم و فورا براش عوض کردم. توی همین گیر و دار یه چیزای بهتری به ذهنم رسید و کلا همه چیز رو عوض کردم و انصافا -لااقل به نظر خودم- خیلی بهتر شد. همون شب طرح جدید رو براش فرستادم.
روز بعد آقاهه زنگ زد و گفت که خیلی خوب شده ولی ای کاش رمپش فلان بود و بهمان میشد. براش توضیح دادم که اون چیزی که توی ذهنش هست منطقی نیست و طول رمپ هم خیلی زیاد میشه و به نظر من کار درستی نیست.
وقتی دیدم داره مِن مِن میکنه گفته باشه، واسه من فرقی نداره، هرطور که خودت میخوای.
دوباره دست به کار شدم و رمپ رو عوض کردم. توی همین جابجایی جدید دوباره یه سری تغییرات جزیی دادم و سعی کردم که تا جایی که میتونم بدون عیب و ایراد کار رو تحویل بدم.
این رو هم بگم که گل پسر ما روزی 5-4 تا ایمیل میزد و هی سوال میپرسید که فلان دستور auto CAD چیه و چطوریه و فلان چیزو چطوری باید حساب کرد و از این حرف ها. تازه... 3 بار هم ارتفاع طبقات و پارکینگ رو عوض کرد و منم هی مجبور بودم دستگاه پله رو اصلاح کنم!
در نهایت بعد از 3 تا طرح بالاخره آخری رو پسندید و همه چیز به خیر و خوشی تمام شد.
امروز صبح دیدم که برام میل زده و گفته که برش و نما رو هم میخواد. جواب دادم که 10 تومن دیگه به حسابم بریزه تا اونا رو هم براش بفرستم، و از همون لحظه دست به کار شدم. تقریبا 6 عصر بود که کارم تمام شد و براش فایل ها رو فرستادم.

بعد از ظهر رفتم بیرون خرید، سر راه گفتم بذار حسابم رو هم چک کنم...
در کمال ناباوری دیدم اون آقای محترم 10 تومن بیشتر به حسابم نریخته!
از همونجا بهش زنگ زدم ولی گوشیش خاموش بود.

... تا الان دارم به خودم فحش خوار و مادر میدم که چرا من اینقدر ساده م!

۶ نظر:

پریزاد گفت...

برادر من اینجا مدینه فاضله نیست ، جدی ایران و ایرانی جماعت رو هنوز نشناختی ؟؟؟

ایمان گفت...

سالی جون!
20تومن چیه؟چرا نرخ تو اینقدر پایینه پسر؟حداقل 50تومن بگیر....
مثلا همین دوست من که الان این جا وایساده نگاه میکنه می خنده برای یه پروژه ی گلاب طراحی شافت گفته س 50 تومن که کلا نرم افزار و ..
نمیخواد....
تجربه ی خوبی بود...
می خواهی شماره ,email شو بذار رو نت همه زنگ بزنیم فحش کشش کنیم@

Unknown گفت...

ای بابا! آخه چرا اینطوری؟
میدونم که این موقع ها آدم حرف بزنه بگه چرا فلان کار رو نکردی چرا بهمان کار رو نکردی بیشتر ذهن طرف رو آشفته می کنه. . .

شبنم گفت...

این طور مواقع احساس اسبی را دارم با سوزش نشادر در ماتحتش !

مرجان گفت...

اخه پسر خوب اول حسابتو چك ميكردي بعد ميل ميفرستادي
گرچه اشكال نداره دفعه بعد
اگه الان 20 تومن ضرر نميكردي و بعد ها بدون اين تجربه ميليوني ضرر ميكردي بهتر بود؟؟؟؟
به نظر من كه فداي سرت

خانومی گفت...

خاک بر سر مال مردم خورش کنن الهی که آب خوش از گلوش نره پایین الهی که این ساختمونه خراب شده رو خودش الهی که از همون پله ها بیفته دستش بشکنه الهی که آسانسور خراب بشه توش گیر کنه///
بسه یا بازم بگم؟؟؟؟؟؟
جنابعالی هم لطف میکنید من بعد اول حسابتون رو چک میفرمایید وگرنه در پست بعدی که دوباره درباره این مطلب باشه کلی نفرین به خود جنابعالی تعلق میگره!!!!