جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۸۸

325 *

دیشب که از کلاس برگشتم خونه دیدم مامان اینا رفتن بیرون و نیستن. واسه خودم یه چیزایی از تو یخچال به عنوان شام پیدا کردم و اومدم نشستم پای تلویزیون. چهل پنجاه تایی بالا پایین کردم و چیز قابل دیدنی پیدا نکردم.
به خودم گفتم برم یه فیلم بیارم و ببینم.
از توی فیلم هایی که چند وقت پیش گرفته بودم و هنوز ندیده بودمشون Seven Pounds رو انداختم توی dvd player و لم دادم رو کاناپه.
دقیقا 2 ساعت بعد، و در آخرین سکانس های فیلم، وقتی که اشک های "اِمیلی" سرازیر بودن، در حالی که روی کاناپه زانوهام رو بغل کرده بودم اشک های منم راه افتادن. وقتی رفته بود روی تیتراژ دیگه رسما های-های گریه میکردم.
تنها فیلمی این شکلی اشکم رو در آورده بود Gladiator بود. هنوز هم وقتی میبینمش اشکم در میاد.
خلاصه اینکه کلی تخلیه ی روحی شدم.
توصیه میکنم Seven Pounds رو از دست ندین.

*: دعا کن به 325 م برسم!

۷ نظر:

خانومی گفت...

کشتی ما رو با این توصیه هات..
منکه اصلا فیلم دیدن رو دوست ندارم برعکسش کتاب خوندنو خیلی دوست میدارم

Unknown گفت...

یه چند سالی میشه اصلا پول فیلم، نرم افزار و ... نمیدم، یا دانلود یا اینکه رفقا میرسونن.

وقتی فیلمایی که دوستان(تو و بچه های نت) پیشنهاد میدن و میرم توIMDB میبینم ژانرش "درام" هست، خندم میگیره. آخه رفقایی که واسه من فیلم میارن، کلی مسخره بازی در میارن سر فیلمای درام. . .

من گفت...

325 شما امادست! فقط یکم زمان میبره که بیاد به دستت برسه!

شهریار گفت...

این بلاگر درخشان شما جا کامنتیش باز نمیشد!

کلی واست کامنت میخواستم بذارم همش بیات شد!

در کل من توی اون تلویزیون شما پسر شجاع هم نیگا کنم آخرش احساساتم قل قل میکنه!

خانومی گفت...

فکر نکنی به یادت نبودم ها ..نه ..داشتم واست دعا میکردم که به 325 برسی !!!!!!!!!!
:)))))))))))))

خانومی گفت...

یادم رفت میخواستم بگم آخر پست آخرم برات یه چیزی نوشتم بیا بخون
:-)

مرجان گفت...

كلا منم زودي با فيلم به گريه ميافتم
شايد چون كاسه صبرم پره
خوشحالم كه كمي تخليه روحي شدي
دشتم ميخوندم گفتم اخر فلم كه گريه ات گرفت يهو مامانت اينا اومدن و ضد حال شده چون بايد احساسات رو كنترل ميكردي و حال ادم اساسا گرفته ميشد
گرچه خدارو شكر به خير گذشت و دير اومدن