آخرین جرعه رو هم خورده م.
این دومین لیوان بود.
با یخ ها توی لیوان بازی میکنم.
یه نگاهی به بطری میندازم... مثه این الکلی های حرفه ای چند قُلُپ دیگه هم میرم بالا و بطری رو محکم میزنم روی میزم.
واسه چند ثانیه آتیش میگیرم، صورتم منقبض میشه، چشمام رو میبندم و دندن هام رو روی هم فشار میدم.
دیگه بسه.
تا چند ثانیه دیگه کامپیوتر رو خاموش میکنم و میرم تو تختم.
امشب میخوام خواب ِ قاب عکس ببینم.
این دومین لیوان بود.
با یخ ها توی لیوان بازی میکنم.
یه نگاهی به بطری میندازم... مثه این الکلی های حرفه ای چند قُلُپ دیگه هم میرم بالا و بطری رو محکم میزنم روی میزم.
واسه چند ثانیه آتیش میگیرم، صورتم منقبض میشه، چشمام رو میبندم و دندن هام رو روی هم فشار میدم.
دیگه بسه.
تا چند ثانیه دیگه کامپیوتر رو خاموش میکنم و میرم تو تختم.
امشب میخوام خواب ِ قاب عکس ببینم.
۱۱ نظر:
ساقی چو شاه نوش کند باده ی صبوح
گو جام زر بحافظ شب زنده دار بخش...
نوشتان باد...
با خواب ِ خوش و راحت...
خوب بی الکل هم می شد دید! نمی شد؟؟؟؟
مهمترین قسمتش همون کوبیدن آخرشه... :دی
البته بی الکل هم میشد دیدا...
خوابشو ديدي؟
بنده يكي از ارزوهام اينه كه تو به برگ گلت برسي
اينو جدي گفتما
نتيجه ش چي شد؟ ديدي؟
اميد من اين است كه تو به برگ گلت برسي كه مجبور نشي اين جوري بطري رو بزني رو ميز
جوينده يابنده است
اميدوارم دفعه ديگه برگ گلت ساقيت باشه دي:
بابا ویسکی!
چی شد بالاخره؟؟خوابشو دیدی یا فقط ویسکی حروم کردی؟
:))
خبری ازت نیست؟؟!
نکنه زیاد آبکی خورده بودی و بجای خواب قاب عکس ، خواب احمدی نژاد رو دیدی و توی خواب سنکوپ کردی؟!
سلام فقط من باب تشکر و اینکه تو آمارم دیده شدی که اومده بودی اون ورا
( آیکون یک عدد گل)
جالبه که با اينکه تو يه پست ديگه ميگيد که نه و فرار کردم و عبور خط قرمز ميگید اماانگارکه کاملا هم اينطور نبوده. شايد هم من اشتباه ميکنم. موفق باشيد.
ارسال یک نظر