جمعه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۸

Grant's

آخرین جرعه رو هم خورده م.
این دومین لیوان بود.
با یخ ها توی لیوان بازی میکنم.
یه نگاهی به بطری میندازم... مثه این الکلی های حرفه ای چند قُلُپ دیگه هم میرم بالا و بطری رو محکم میزنم روی میزم.
واسه چند ثانیه آتیش میگیرم، صورتم منقبض میشه، چشمام رو میبندم و دندن هام رو روی هم فشار میدم.
دیگه بسه.
تا چند ثانیه دیگه کامپیوتر رو خاموش میکنم و میرم تو تختم.
امشب میخوام خواب ِ قاب عکس ببینم.

۱۱ نظر:

Niu Sha گفت...

ساقی چو شاه نوش کند باده ی صبوح
گو جام زر بحافظ شب زنده دار بخش...
نوشتان باد...
با خواب ِ خوش و راحت...

نیکو گفت...

خوب بی الکل هم می شد دید! نمی شد؟؟؟؟

Unknown گفت...

مهمترین قسمتش همون کوبیدن آخرشه... :دی

البته بی الکل هم میشد دیدا...

مرجان گفت...

خوابشو ديدي؟
بنده يكي از ارزوهام اينه كه تو به برگ گلت برسي
اينو جدي گفتما

نيكا گفت...

نتيجه ش چي شد؟ ديدي؟

ايوب گفت...

اميد من اين است كه تو به برگ گلت برسي كه مجبور نشي اين جوري بطري رو بزني رو ميز
جوينده يابنده است
اميدوارم دفعه ديگه برگ گلت ساقيت باشه دي:

شهریار گفت...

بابا ویسکی!

خانومی گفت...

چی شد بالاخره؟؟خوابشو دیدی یا فقط ویسکی حروم کردی؟
:))

قاسم گفت...

خبری ازت نیست؟؟!
نکنه زیاد آبکی خورده بودی و بجای خواب قاب عکس ، خواب احمدی نژاد رو دیدی و توی خواب سنکوپ کردی؟!

خانومی گفت...

سلام فقط من باب تشکر و اینکه تو آمارم دیده شدی که اومده بودی اون ورا
( آیکون یک عدد گل)

17mehr.persianblog گفت...

جالبه که با اينکه تو يه پست ديگه ميگيد که نه و فرار کردم و عبور خط قرمز ميگید اماانگارکه کاملا هم اينطور نبوده. شايد هم من اشتباه ميکنم. موفق باشيد.