چهارشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۸

Shit

تمام روزهای هفته رو فقط به عشق 4 شنبه طی میکنم که ساعت 3 و نیم بشه و آروم آروم بیام توی دفتر، لباس هام رو عوض کنم و ساعت 4 خودم رو برسونم نگهبانی. کارت بزنم و بپرم توی سرویس، روی صندلی لم بدم و خوش خوشان از پنجره بیرون رو نگاه کنم و خوشحال باشم، واسه اینکه فردا 5شنبه ست و میتونم خونه بمونم.

اما، وقتی حدود ساعت 3 همکارت میاد و بهت میگه بهتره که فردا سر کار بیای، دلم میخواد با مشت بزنم توی صورتش. دلم میخواد آرماتور شماره 32 با خم 90 درجه رو بکنم توی ماتحتش و بچرخونم و اجدادش رو بیارم جلو چشمش تا از این حرفش پشیمون بشه.
بهانه ش اینه که ممکنه فردا بتن ریزی داشته باشیم. و من مطمئنم که فردا به هیچ وجه 60 متر مکعب بتن توی اون فنداسیون لعنتی نخواهیم ریخت.
میدونم مشکلش چیه، این عوضی فقط میخواد 5 شنبه ها رو سر کار باشه تا اضافه کاری بگیره، و اگه نباشیم معنیش اینه که رسما کار نیست و اون هم یه جورایی تابلو میشه که الکی اومده سر کار.

واحد عمرانی کارخونه یه مهندس خیلی کلفت داره که در طول هفته هر موقع عشقش بکشه چند ساعتی میاد و یه نگاهی میندازه، دستورات رو میده و میره و در عمل ما 3 نفر هستیم که کارها رو میچرخونیم.
این 2 تا همکار بنده هم از ساکنان محلی همون منطقه هستن و فاصله خونه شون تا کارخونه نیم ساعت هم نیست و مثه من ِ بدبخت مجبور نیستن 120 کیلومتر برن و 120 تا هم برگردن.
اصلا این 2 تا دهاتی براشون اهمیتی نداره که 5 شنبه شون رو مفت و مجانی دود کنن هوا. البته تقصیر خودشون هم نیست، چون چیزی واسه از دست دادن ندارن!
و من هم چیزی برای بدست آوردن ندارم ولی خیلی برام مهمه که فقط 1 روز رو بجز جمعه برای خودم داشته باشم.
از شنبه تا 4 شنبه نه وقت و نه انرژی برای هیچ کار دیگه ای ندارم، فقط یدونه 5شنبه میمونه که اینطوری به فاک میدن آدم رو.
الان چند هفته ست که این برنامه ادامه داره، ولی کور خوندن، من بالاخره 5 شنبه هام رو پس میگیرم.

۱۱ نظر:

آلبا گفت...

نااميد نشو! تو ميتوني سلمان جان!!

ايوب گفت...

ولي داداش من عاشق 5شنبه چون ساعت 8 از رختخواب مي يام بيرون دوش مي گيرم و 9 را مي يوفتم شركت واس اضااااااااافه كاري دي: مثل آقاي مدير عامل مي يام حالشو مي برم بابا برو كار مي كن مگو چيست كار كه به گا رفتن جاودانست كار دي:
داداش 21 گولم وسه ولايت اگه كار خاصي نداري رديف كن با هم باشيم

Unknown گفت...

به قول خواهر گرامیِ همون رفیق شفیقم که توی پست "کریسمس یا اصلا هرچی" ذکرِ خیرشون بود...(چقدرم خیر بود)
می‏فرمایند که: هر کس 5شنبه‏ش مال خودش نباشه اوسکوله... :دی
ما هم نزدیک به 4،5ساله که این جمله رو سرلوحه‏ی هفتگی خودمان کردیم که یه وقت یادمون نره که کی اوسکوله

سهیل جان پیشنهاد می‏دم سریعا یه فکری به حالت موجود بکنی. :دی

راستی پرسیده بودی کجا رفتیم، جوابتو ندادم، آخر سر هم رفتیم خونه‏ی همون رفیق ارمنیم...

شهريار گفت...

برادر جان من جمعه هام هم مال خودم نيست! چي ميگي بابا؟!؟!

عوضش پولش خوبه!! هي هي!

بنفشه گفت...

آخی خیلی ناراحت کننده و خسته کننده است
ولی من بدبخت رو چی میگی که گاهی اوقات برای تهیه خبر باید از خواب نازم میزدم و جمعه ها رو برای تهیه خبر می رفتم نماز جمعه فک کن باید بشینی و تمام دقایق ارزشمندت رو که میتونستی توی رختخواب گرمو نرمت غلت بزنی بشینی و خطبه گوش کنی!
حالا کی بدبختره...

ناشناس گفت...

با وجود تذکر مبنی بر پاچه گیری و اینه اگه یکی به خودم این حرفو بزنه لطیفترین حرکتم شاید حواله کردن فحشی بهش باشه اما اینو بگم که تو این مملکت بی صاحاب ما اکثریت خودشونو به در و دیوار می کوبن که یه ساعت اضافه تر کار کنند محض لقمه ای نان اضافه تر ! پس شکر گزار پروردگار باشید شاید که رستگار شوید !

مرجان گفت...

عزيزم اون دو تا دهاتي هم دلشون ميخاد 5 شنبه تعطيل باشن ولي خرج زندگي بالاست و لاجرم بايد جون كند
من كه زندگيم ديگه فقط تو كار تعريف شده انگار يادم رفته قبلا چه چيزايي دوس داشتم
جمعه ها هم سرگردونم

نیکو گفت...

منم اون قبلنا 4 شنبه هام دقیقا همین حالو داشت! خوب حالیه اگه کسی آفتابه رو روش نگیره!!

من گفت...

حالا چهار شنبه و پنج شنبه به کنار؛ هیچ جمعه ای اینجوری نچسبیده بود به من!
امدوارم پنج شنبه ها رو از آن ِ خودت کنی!

نیلوفر گفت...

معلومه که خیلی بهت زور اومده که انقدر عصبانی و شاکی هستیاااااااااا
حرص نخور موهات سفید می شه.
یه کاری کن. می تونی بری اونجا خونه بگیری نزدیک رفیق روفقااااااااااا که دیگه اینهمه توی راه نباشی. پنج شنبه جمعه هم بیای ییلاق پیش ددی و مامی

asal bano گفت...

ro nadeh beheshon ke ageh adat kardan rozegaret zar misheh. baba weekend bayad 2 rooz basheh; in ahmaghaa chera nemifahman akheh :( ajab khengaei hastanaa