سه‌شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۹

414

به حدی روزمره شده میباشیم که حتی نوشتن هم نتوان کتابت نمود!

۸ نظر:

Unknown گفت...

استغفرالله!

ایمان گفت...

اخیرا یه تئوری داده بودم که:
اگه ما یه کار خوب و انجام ندیم آنگاه یک کار بد کرده ایم و بر عکس

دانای کل گفت...

با این حال نوشتی، وینک
در موردواقعی یا ساخته تخیل بودن هم حاضرم شرط ببندم که بیشتر تخیله:)

مرجان گفت...

تو كه الان بايد جيك جيك مستونت باشه

من گفت...

درک میکنیم!

راديو حرف حسابي گفت...

اينجام مثه جاي من خال خاليه.

نوشتنم هم انگاري به روزمرگي مي پيوندد.

ســــــــــایه گفت...

یعنی چی اونوقت ؟؟؟ من نگرفتم !!!

Morteza گفت...

به قول استاد نوری زاده : روزمرگی Ruzmargi
روز به روز می میریم .. یک مرگ تدریجی و آرام و رخوت برانگیز .. ببخشید سلمان جان ... اصلا قصد ندارم سمپاشی کنم و انرژی منفی بدهم . فقط حس لعنتی خودم را از این روزها بیان کردم : روزمرگی