پنجشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۸

B خوابی

با اینکه فقط یدونه شُرت تنمه اما باز هم گرممه. وقتی روی تخت از این دنده به اون دنده میشم تمام پوست بدنم به تشک میچسبه. کلافه م از اینکه خوابم نمیبره. آلرژی هم که باسن مبارک رو پاره کرده. حالم از باخت منچستر گرفته ست. تمرکز کردنم واسه خوابیدن فایده نداره. حس میکنم تمام صداهای دنیا رو دارم میشنوم. توی کله م دارن سمفونی "چهار فصل" رو اجرا میکنن. تعجب میکنم که چرا علی رقم اینکه در طول ۲۴ ساعت گذشته ۶ - ۵ ساعت بیشتر نخوابیدم اما باز هم مثه سگ جون دارم!
چراغ کوچیکه رو روشن میکنم. باز چشمم می افته به این کامپیوتر ِ لامصب. روشنش میکنم تا بیام و این جفنگیات رو بنویسم.

چند روزه که همه چیز ِ من شده گوش کردن به این لعنتی. رسما بنده رو مورد گاف.الف.ی.شین قرار داده. کثافت خیلی قشنگه. الهی تا ابد B خواب بشی اگه گوشش نکنی.
برم دیگه، باشد که به خواب ابدی فرو رویم.

۱ نظر:

یلدا گفت...

پخته تر شدی و هرچی میرم جلوتر صمیمیت خودت و با صفحه ات بیشتر می بینم.