جمعه، دی ۱۱، ۱۳۸۸

2014 January

از زمانی که یادم میاد همیشه دلم میخواسته حتی واسه یه بار هم که شده اولین ثانیه های نیمه شب 1 ژانویه رو یه جایی جز ایران باشم.
دوست داشته م قاطی جمعیت توی یکی از خیابون های نیویورک باشم، یا تورنتو، استکهلم، لندن، میلان، برلین

دلم میخواسته هوا به قدری سرد باشه که سگ لرز بزنم، زیپ کاپشنم رو تا آخر بالا کشیده باشم و یدونه کلاه پشمی گرم هم روی سرم بزارم. همینطور که بخار نفسم از دماغم بیرون میزنه حواسم به عقربه های ساعت باشه
Three... Two... One... Hooooray...
و بعدش هم تا خود ِ صبح بزنیم و برقصیم و خوش باشیم!
و تا امروز این آرزو هر بار به سال بعدی موکول شده
اما امشب یه قولی به خودم دادم
قول دادم که واسه 2014 اینجا نباشم

۱۲ نظر:

ایوب گفت...

بابا بذار برسی خونه بعد
منم امیدوارم به آرزوت برسی

نيكا گفت...

آرزوي بامزه يي و حتما بر آورده هم ميشه :دي

band206 گفت...

بودی حالا!

خانومی گفت...

ایشالاهر طور دوست داری بشه

نیکو گفت...

ما که سگ لرز زدیم و از دهنمون بخار اومد و 1..2..3 رو هم گفتیم ولی دور از جونتون الان عینهو سگ پشیمونیم!!!
از شدت سرماخوردگی دولولِ دماغمون آویزونه !!!

Unknown گفت...

من چندبار به این نتیجه رسیدم که تا به خودت قول ندی، به آرزوت نمیرسی...
امیوارم زودتر از 2014 بهش برسی

شیما گفت...

same feeling
درسته که تو ایران نیستم ولی خب جایی که دوس دارم باشم هم نیستم.پس امیدوارم 2014 واقعا همگی جایی باشیم که میخوایم.

Unknown گفت...

آقا، تو مطمئنی دچار اعتیاد Prison break نشدی؟ :دی

یا کم پیداییت از جای دیگه ای آب میخوره؟

najme گفت...

gamunam hala ke be khodet ghol dadi nabas sharmande khodt beshi....
movafagh bashi

شهریار گفت...

من آپم

نیلوفر گفت...

کو تا 2014؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دست راستت رو سر ما

ایمان گفت...

به بازی دعوتی@