چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۷

تِرکمون!

بعد از اینکه این پست من رو خوندی فقط ازت خواهش میکنم مسخره نکن. پیش خودت هم فکر نکن زده به سرم و روانی شدم و از این حرفا. من حالم کاملا خوبه. شوخی هم نمیکنم. جدی نوشتم.

***

تا حالا شده به این موضوع فکر کرده باشی که چی میشد یا چیکار میکردی اگه جنسیتت با اونی که الان هستی فرق داشت؟
امروز که با Baje بیرون بودم حرف هامون به جایی رسید که این سوال دوباره مطرح شد.
من در طول چند سال گذشته بارها به این موضوع فکر کرده م -بنا به علت های مختلف، شوخی و جدی- و همیشه هم جوابم یکی بود. من اگه دختر شده بودم گذشته از اینکه چه آتیش ها که نمیسوزوندم و اینکه چه دختر خیلی تخسی بودم، فقط میدونم که حتما و حتما لزبین میشدم!
تصمیم ندارم داستان بنویسم و کِش بدم این قضیه رو. نمیخوام سو ء تفاهم بشه.
در اولین فرصت میرفتم و سینه هام رو عمل میکردم و پروتز میذاشتم. مهم ترین نکته داشتن سینه های خوش فرم و سکسیه. حرکت بعدی هم در صورت نیاز جراحی دماغ و گونه بود و با کیفیت DNA فعلی که از خودم میشناسم صد در صد به جراحی دماغ احتیاج داشتم. در این مدت هم یه partner خوب واسه خودم پیدا کرده بودم و لذتش رو میبردم. در ضمن، دهن هرچی پسر بود رو هم سرویس میکردم.
به نظر من تفکرات لزبین ها خیلی جالبه ولی نمیتونم برات دقیقا تشریح کنم که چرا و چطوری. من خیلی از interview های لزبین ها رو دیدم، شنیدم و خوندم. واقعا چیزای خیی جالبی توی ذهنشون هست. پی بردن به خصوصیات و اخلاق و رفتار لزها همیشه برام جالب بوده و هست.

اگه الان داری به این فکر میکنی که من ممکنه gay باشم، چند ثانیه دیگه میام و مغزت رو متلاشی میکنم.
منتظر کامنت های عجیب و غریبتون هستم. اگه دوست داشتین به سوال هم جواب بدین.

هیچ نظری موجود نیست: