شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۸

347

فکر کنم دیگه به 5 صبح بیدار شدن و 6 عصر خونه بودن عادت کرده باشم.
امروز اصلا احساس خستگی روزهای قبلی رو ندارم و امیدوارم که از این به بعد بتونم به زندگی نرمال برگردم :پی
از 8 ام دی ترم جدید زبانم شروع میشه و روزهای فرد باید مستقیما از سر کار برم کلاس!
الان هم خوش خوشکان دارم چیپس Pringles میخورم و با Foo Fighters میخونم...

پ.ن: تا حالا به عمرتون پست به این چرندی دیده بودین؟!

۹ نظر:

ایوب阿尤布 گفت...

ای نان آور خانواده چرا این قدر غر می زنی؟

Unknown گفت...

من الان 7 ماهه كه دارم 5 صبح بيدار ميشم و 5 غروب ميام خونه ولي چرا هنوز عادت نكردم؟؟؟؟
توجه كردي ما چقدر كاري هستيمممممممم
كله سحر ميريم دنبال يه لقمه نون حلال!!!!!!!!

ایوب阿尤布 گفت...

مبارک آقا چراغ خاموش می ری شیرینی ندی؟

خانومی گفت...

بله دیده بودم
وبلاگ خودمان
:دی
راستی چرا اون طرفا نمی آی ؟؟

نیلوفر گفت...

من که بعد از کار مغزم در حد گریپاج هست و هیچی نمی ره توی مخم. برای همین کلاس زبان رو تعطیل کردم به سلامتی.

خاتون گفت...

ولی ما هیچگاه به صبح زود بیدار شدن از خوا عادت نمیکنیم...هیچگاه

شهرام بیطار گفت...

یکی از حسن های بلاگ همینه که لازم نیست حتماً از منطق و فلسفه بنویسی و میتونی خاطرات و نظرات شخصیت رو بنویسی .
اما در مورد صبح بیدار شدن من هم یه زمان برام مرگ بود . هنوز هم هست البته . اما آدم یه هفته که بیدار میشه عادت میکنه . بماند که کل 5 شنبه و جمعه ها رو میخوابم که جبران کنم



با درود و سپاس فراوان : شهرام

شهریار گفت...

برادر جان منم 5.5 بیدار میشم هر روز و 7 میرسم خونه! تازه ماشین نمیتونم ببرم! یعنی قوز بالا قوز.

Niu Sha گفت...

امیدوارم زودددتر به زندگی نرمالت.. برگردی...