سه‌شنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۹

بغض

بعضی وقتا، حتی توی خونه، آدم اونقدر زیر منگنه میره که فقط زیر دوش حمام میتونه احساس امنیت داشته باشه که بره واسه دل ِ خودش هق هق گریه کنه.

یکشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۹

434

فاجعه یعنی اینکه وقتی صبح ساعت 5 از خواب بیدار شدی تا بری سر ِ کار، ببینی مامان بابات از 1 ساعت قبل نشسته ن تا فارسی/1 رو بدون پارا/زیت تماشا کنن!

پ.ن: دستگاه ما فلش نمیخوره که برنامه ها رو ضبط کنن!
پ.ن: انگلیس خذف شد... یعنی الان بدتر از سگ پاچه میگیرم

جمعه، تیر ۰۴، ۱۳۸۹

رفتن یا نرفتن، مساله این است

باز از اون فکرها اومده تو سرم که مصمم بشم و برم دنبال رفتن از این مملکت.
دوباره از اون خیال ها زده به سرم که مثلا "دلم میخواد وبلاگم رو از خارجه آپ کنم" !!!

وقتی هر از گاهی یه نفر که منو میبینه فوری بهم میگه تو چرا هنوز اینجایی؟ بزن برو بیرون از ایران، بعدش یه احساس سردرگمی بدی بهم دست میده. احساس میکنم اشتباه کرده م که تا حالا مونده م.
بعدش به این فکر میکنم که خارج زندگی کردن ممکنه به اون خوبی که همه ی داخل نشین ها دارن ازش تعریف میکنن نباشه. نمیشه منکر این شد که یه سری خوبی هایی داره که توی ایران هرگز بهشون نمیشه رسید، اما خب یه سری در به دری های مخصوص خودش رو هم داره که گاهی وقتا زیرشون زایمان میکنی!
به دور و برم که نگاه میکنم میینم تقریبا همه ی اونهایی که میتونستن برن، در اولین فرصت رفته ن.
...و من هنوز سر این 2 راهی موندم که واقعا میخوام برم یا نه!!!
اگه راستش رو بخوای یه ذره میترسم که ریسک کنم. وضع زندگی الانم معمولیه متمایل به خوبه، آنچنانی نیست اما زیاد هم ازش ناراضی نیستم.
میدونی، از این میترسم که برم و بعد از یه مدت دست از پا درازتر برگردم، هم اونجا رو خراب کرده باشم و هم اینجا رو از دست داده باشم.
دلم یه مشاوره میخواد. نه با این وکیل های مهاجرتی که فقط فکر جیب خودشون هستن و همه ش از گل و بلبل بودن اون طرف حرف میزنن. دلم حرف زدن با یکی رو میخواد که از سختی هاش، از بدی هاش و مشکلاتش برام بگه. یه توضیح واقعی از زندگی روزمره دنیای بیرون میخوام تا شاید بهتر بتونم تصمیم بگیرم.

اصلا بیخیال همه این حرفا، فعلا بیا به این گوش بدیم.

پنجشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۹

5 شنبه ی دلتنگ

یه 2 ساعتی میشه که اومدم خونه.
پنکه رو صاف گذاشته م جلوم، تقریبا لخ/تم.
با auto cad دارم با 2 تا نقشه ی مزخرف کلنجار میرم.
به این هم دارم گوش میکنم.
خسته م، خیلی.
کلی به دلم صابون زده بودم که شنبه تعطیل م، ولی پوف...
دلم براش تنگ شده.

چهارشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۹

431

به لطف فوتبال ها، بعد از 6-5 سال دارم تلویزیون دولتی رو نگاه میکنم.
چیزی که این وسط رو مخم رفته تبلیغات تلویزیونیه.
به جرات میتونم بگم بجز تبلیغ بانک، پفک و چیپس و شامپو هیچی دیگه ندیدم. قبلنا ماکارونی هم تو بورس بود ولی الان مثه اینکه دیگه خبری ازش نیست!
تازه، توی این تبلیغات متنوع فقط آقا و بچه میبینی.
مثلا آقاهه با پیراهن سفید میره زیر دوش و با شامپو صحت کله ی مبارک رو میشوره

پ.ن: این جمله هم که دیگه آخرشه:
بانک ملی، بزرگترین بانک جهان اسلام

یکی نیست بگه جهان اسلام خودش چه گ$$ی هست که دیگه بزرگترین بانکش باشه!
مشخصه روی تبلیغ ها چت کردم، نه؟! :دی

شنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۹

430

شروع کرده م به دیدن how i met your mother
فعلا تا سیزن 4 ش رو گرفتم.
حس میکنم این سریال میتونه رقیب خیلی جدی برای Friends باشه.
نمی دونی چقدر این نوع زندگی ها رو دوست دارم.
واسه ساده بودن ها، واسه واقعی بودن ها، واسه خالص بودن ها...
فکر کنم واسه قضاوت یه ذره زود باشه اما از همینجا میخوام بگم:

قبل از مُردنت اول فرندز ببین، بعدش این سریال رو هم ببین!

پ.ن: بدم نمیاد منم یه کتابچه درست کنم و اسمش رو بذارم "چطوری با مامانت آشنا شدم"

سه‌شنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۹

429

این روزها همه "فی.لتر" می شوند، شما چطور؟

پ.ن: در راستای فی.لتر شدن همه چیز و همه کس، بدون دلیل و منطق!

تشکر

از همه ی تماس ها، sms ها، گودرها، ایمیل ها و کارت تبریک هاتون ممنونم.
مرسی که 25 خرداد به یادم بودید.
امروز همه ش انرژی +++ داشتم :پی

دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۹

427

در راستای کامنت ِ تارا واسه پست قبل، جمله آخرش رو باید قاب بگیرم بزنم به دیوار اتاقم!

 + راستشو بخوای معتقدم سیستم "فقط کار" خیلی بهتر از سیستم "بی کار" ی هستش.. اما خب عیب ها و کمبود های خاص خودش رو هم داره. ولی قبول کن ما gemini ها حد وسط نداریم. کار... خوشی... تفریح... یا خیلی هست یا اصلا نیست!!!

پروردگارا، در شروع 27 سالگی بیا و کمی همکاری کن تا این پسرک به بخشی از آرزوهای بزرگ و کوچک و البته بی پایان خود برسد، باشد که رستگار گردد!
آمین :دی

یکشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۹

426

شروع شدن جام جهانی همیشه برای من همراه با خاطره های خوب بوده.
تمام شدن امتحان های مدرسه و شروع تعطیلات تابستون، تا دیروقت بیدار موندن و تماشای بازی ها، تداخل بازی های مهم با پایان ترم های حساس دانشگاه و در نهایت بیخیال ِ درس خوندن و نشستن پای فوتبال!
در کل جام جهانی (و البته جام ملت های اروپا) همیشه برای من سمبل شروع یه تابستون دلچسب بوده.

اما امسال داستان نسبت به قبل فرق کرده.
شیرینی مزه ی تابستون رو حس میکنم، اما اجازه ی لذت بردن ازش رو ندارم.
توی مسیری افتاده م که همیشه منکرش بودم!
از این ناراحتم که هیچ حق انتخابی واسه چیزهایی که دوست دارم نیست.

دیشب تا 1 صبح و بیدار موندم و از بازی انگلیس - آمریکا لذت بردم. گرچه نتیجه ش رو دوست نداشتم، اما خوب بود. باعث شد که حس کنم هنوز زنده م.
و البته یه اعتراف هم باید بکنم، به 5 صبح بیدار شدن و تمام روز خمیازه کشیدن و مست ِ خواب بودن نمی ارزید.
پس بازی های ساعت 11 رو دیگه نمیتونم ببینم.

از وضعی که شغلم برام درست کرده کلافه م. با کار کردن هیچ مشکلی ندارم اما من آدم ِ این نوع سیستم "فقط کار" نیستم.
من باید حق انتخاب داشته باشم.
الان هم مجبورم که برم و بخوابم.

شنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۹

سلام

سلام به اون کشتی کذایی که همیشه در روزهای خاص سر و کله اش توی خلیج فارس پیدا میشه و اشتباهی میزنه فیبر نوری منطقه رو قطع میکنه تا یه دلیل موجهی واسه حلزونی شدن سرعت اینترنت داشته باشیم.
سلام به شرکت مخابرات که چند روز قبل و بعد از همین روزهای خاص میزنه شبکه رو مختل و sms ها رو قطع میکنه.
سلام به پارا.زیت های عزیز که ساده ترین دلخوشی و معمولی ترین تفریح ملت رو نابود میکنن.
سلام به مامورها و ماشین های چراغ گردون داری که همه جا از دیدنشون لذت میبری.
سلام به کشوری که باعث میشه فراموش کنی تو هم آدمی.

جمعه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۹

424

زندگیم شده فقط سگ دو زدنی که هیچ مقصدی نداره و تنها نتیجه ی این دست و پا زدن های بی فایده باعث فاصله گیری ام از زندگی واقعی شده.
متنفرم از اینکه آزادانه واسه دل خودم وقت نداشته باشم.
بیشترین معاشرتم با آدم هایی که دوستشون دارم، فقط محدود به مادرم شده، کمی هم با خواهرم و چند ثانیه ای با پدر!
مدت هاست که دوست های چندین و چند ساله م رو ندیده م. هفته هاست که حتی تلفنی هم باهاشون حرف نزده م.
تنها دل خوشی روزمره م اینه که گوگل ریدرم رو زیر و رو کنم، ایمیل هام رو چک کنم و بعدش هم بخوابم!
این روزها "او" تنها انگیزه ی منه، به اینکه به آینده امیدوار باشم، به اینکه میتونم اونجوری که دلم میخواد بسازمش.

پ.ن: مژده به اکسپلورری هایی که حاضر نبودن بروزر گازوییلی شون رو عوض کنن. اینجا رو با اون بروزر عقب افتاده هم میتونید بدون ایرادهای فنی بخونید! :دی

سه‌شنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۹

423

شنبه بازی های جام و جهانی شروع میشه و نمیدونم چه خاکی باید تو سرم بریزم که حتی شبکه های نکبت سراسری رو هم نداریم!
باید برم از این آنتن مقوایی ها بگیرم شاید فرجی بشه :دی
تنها شبکه ای که روش پاراtiz نداریم دبی اسپورته. الان به چندتا زنگ زدم میگم کارتش رو میخوام، میگن عمرا گیر نمیاد الان.
بین خودمون بمونه، اما بعید میدونم اگه کارت هم گیر بیارم دستگاه زغالی مون ساپورتش کنه!!!
خدایا... یه کاری کن فرکا.نس ZDF و ARD از لیست قرمز این عوضی ها خارج بشه.

پ.ن: iPhone 4 هم به بازار اومد، یعنی برو بمیر :پی

یکشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۹

Hug


وقتی خسته ای... وقتی دلت براش تنگ شده... وقتی دلت میخواد زمان و مکان stop بشن... وقتی آرامش میخوای...
  • تنها راه حل اینه که بغلش کنی اون لامصب رو!
پ.ن: بد نیست به این هم گوش کنی. می نماید آدم را :پی

جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۹

فضای امن سایبری

یه نگاه به اینجا بنداز
***
نویسنده محترم :
در پی اجرای طرح فضای امن سایبری و بررسی پایگاه های فارسی زبان، پایگاه شما به عنوان منبعی که به نشر مطالب غیر اخلاقی که خلاف قوانین رایانه ای جمهوری اسلامی ایران می باشد شناخته شده است.
لذا تقاضا می شود هر چه سریعتر نسبت به حذف این پایگاه اقدام نمایید.
شایان ذکر است نام و همچنین تمامی مطالب پایگاه شما در سیستم ما ثبت گردبده و در صورت تکرار isp شما توسط واحد کنترل شبکه مرکز بررسی جرایم سایبری مورد شناسایی قرار می گیرد و شما تحت پیگرد قانونی قرار خواهید گرفت.
از همکاری شما سپاسگذاریم.
مرکز بررسی جرایم سایبری
***
به این میگن فضای امن، درست مثه امنیتی که توی خیابون ها درست شده!
فضای امنی که مثه آب خوردن تهدید میشی. با قلدری میگن ما همه ی نوشته هات رو ثبت کردیم، حرف زیادی بزنی شناسایی میشی، بعدش ما میاییم پوستت رو میکنیم. به همین راحتی.
خودسانسوری کافی نبوده، فیل خیس کردن کافی نیست، حالا دیگه مستقیما face to face میشن باهات.
ای تف به این سرویس دهنده های وبلاگ فارسی که کاربرانشون رو مفت و مجانی میفروشن.

اگه واسه خودتون ارزش قائل هستید از سرویس های مزخرف وبلاگ های ایرانی بزنید بیرون. مخصوصا این بلاگفا ی آدم فروش.

توضیح نوشت: روی سرویس های خارجی اگه مشخصات دقیقی (مثه اسم و فامیل، لینک پروفایل فیس*بوک، مشخصات واقعی گوگل ریدر و اینجور چیزها) از خودتون بجا نذارید به این راحتی ها نمیتونن پیداتون بکنن و نهایتا آدرس وبلاگتون رو فیل خیس میکنن. تا جایی که من میدونم پیدا کردن ip صاحب وبلاگ روی سرویس های خارجی خیلی خیلی سخته.
این نوشته را برای بلاگفایی ها بفرستید!

سه‌شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹

جرات

"ببین، من آن وقت همه ش از خودم میپرسیدم چرا آنقدر احمقم. اگر دیگران نفهم هستند و من یقین دارم که نفهمند، پس چرا خودم نمیخواهم عاقلتر شوم؟ بعد فهمیدم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است... بعد فهمیدم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد، مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد، و ارزش ندارد که انسان سعی بیهوده کند. این قانون آنهاست... قانون است. و من میدانم کسی که عقلا و روحا قوی باشد، آن کس بر آنها مسلط خواهد بود. کسی که جسارت زیاد داشته باشد. آن کس در نظر آنها حق خواهد داشت. آن کس که امور مهم را نادیده بگیرد، او قانونگذار آنهاست. کسی که بیشتر از همه جرات کند، او بیش از هر کس دیگری حق دارد!
تا به حال چنین بوده و بعدها نیز چنین خواهد بود. باید کور بود که اینها را ندید!"

جنایت و مکافات - صفحه 597

419

دوست دارم من درخت باشم و تو هم کوآلا
تا همیشه به من بچسبی