جمعه، تیر ۰۴، ۱۳۸۹

رفتن یا نرفتن، مساله این است

باز از اون فکرها اومده تو سرم که مصمم بشم و برم دنبال رفتن از این مملکت.
دوباره از اون خیال ها زده به سرم که مثلا "دلم میخواد وبلاگم رو از خارجه آپ کنم" !!!

وقتی هر از گاهی یه نفر که منو میبینه فوری بهم میگه تو چرا هنوز اینجایی؟ بزن برو بیرون از ایران، بعدش یه احساس سردرگمی بدی بهم دست میده. احساس میکنم اشتباه کرده م که تا حالا مونده م.
بعدش به این فکر میکنم که خارج زندگی کردن ممکنه به اون خوبی که همه ی داخل نشین ها دارن ازش تعریف میکنن نباشه. نمیشه منکر این شد که یه سری خوبی هایی داره که توی ایران هرگز بهشون نمیشه رسید، اما خب یه سری در به دری های مخصوص خودش رو هم داره که گاهی وقتا زیرشون زایمان میکنی!
به دور و برم که نگاه میکنم میینم تقریبا همه ی اونهایی که میتونستن برن، در اولین فرصت رفته ن.
...و من هنوز سر این 2 راهی موندم که واقعا میخوام برم یا نه!!!
اگه راستش رو بخوای یه ذره میترسم که ریسک کنم. وضع زندگی الانم معمولیه متمایل به خوبه، آنچنانی نیست اما زیاد هم ازش ناراضی نیستم.
میدونی، از این میترسم که برم و بعد از یه مدت دست از پا درازتر برگردم، هم اونجا رو خراب کرده باشم و هم اینجا رو از دست داده باشم.
دلم یه مشاوره میخواد. نه با این وکیل های مهاجرتی که فقط فکر جیب خودشون هستن و همه ش از گل و بلبل بودن اون طرف حرف میزنن. دلم حرف زدن با یکی رو میخواد که از سختی هاش، از بدی هاش و مشکلاتش برام بگه. یه توضیح واقعی از زندگی روزمره دنیای بیرون میخوام تا شاید بهتر بتونم تصمیم بگیرم.

اصلا بیخیال همه این حرفا، فعلا بیا به این گوش بدیم.

۹ نظر:

شیما گفت...

راستش نمی تونم بگم خیلی ولی تا حدودی می تونم باهات حرف بزنم در این زمینه. ما زمانی که از ایران رفتیم کار پدر و مادرم آماده بود یعنی از قبل تقاضا داده بودن و باهاشون موافقت شده بود. با این حال بازم تا حدودی اولاش سختی کشیدیم.
تو این دوره و زمونه. اگه بخوای بری یه کشور خارجی 3 تا شرط داره :
1. یا اینکه واسه ی دکترا بورسیه شده باشی.
2. به اندازه ی کافی پول داشته باشی و بری اونجا بیزنس راه بندازی.
3. تقاضای کار داده باشی و باهات موافقت شده باشه.
این چیزا اساسی هستن اگه هیچ کدوم از اینا رو نمی تونی جور کنی. سلمان به عنوان یه دوست از من به تو نصیحت کاری رو شروع نکن که بعدا توش بمونی.
خیلی چیزای دیگه هم هست که اگه خواستی بعدا بهت میگم. :)

یازده دقیقه گفت...

اینکه بت بگم اگه از خیلی چیزا راضی هستی پس بمون شاید خیلی مسخره بنظرت بیاد، چون ان نظر منه ولی جدن این مسئله فکر خیلیا رو به خودش مشغول کرده...امیدوارم یک تصمیم درست بگیری و موفق باشی.

نازگل گفت...

راستش گفتنی زیاده . اما اگه حوصله داری بیا سه پست قبل ام " سالهای دوری " رو بخون . تمام احساسمه . من سالها دور از ایران بودن نتیجه اش این شد که قدر تمام داشته های وطنم رو میدونم .
اما میتونم بگم کاملا حست رو درک میکنم .

Unknown گفت...

بیشتر از همه ی شرایط خودت مهمی. اینکه چه فرهنگی رو دوست داری و چه نوع زندگی تو رو جذب میکنه. و خب پول به مقدار زیاد هم یکی از اساسی ترین نیازهاست. ما امیدمونو به درست شدن اینجا از دست دادیم سلمان. و یا اینکه صبر نداریم برای ساختنش. برای همین خیلی وقته بریدیم و نفس کم آواردیم.

آوسنه گفت...

نوووچ ؛
تو رفتنی نمیشه !!

آلبا گفت...

سلمان جان من تجربه عملي ندارم كه بخوام بگم ولي اين موضوعيه كه هميشه ذهن خودمو هم مشغول مي كنه... خب خيلي واضحه كه هر كسي بايد شرايط دو طرف رو بسنجه و كفهء سنگينترو انتخاب كنه... شرايط بيروني و دروني هيچ دو تا آدمي شبيه هم نيست و هر چقدر هم پاي صحبت و تجربيات ديگران بشيني بازهم مبناي نتيجه گيريت درست و دقيق نخواهد بود... من فكر مي كنم هر كسي بايد به خودش حق ديدن و تجربه كردنو بده و بعد با ديد باز تصميم بگيره... شايد اگه ما يه جايي مثل امريكا يا مثلا" سوئيس زندگي مي كرديم اينكه حتما" چنين حقي براي خودمون قائل باشيم مسخره به نظر مي رسيد... ولي در چنين شرايطي تجربه كردن زندگي جايي غير از اينجا حتما" حق مسلم ماست!... اما هيچ وقت نبايد پلهاي پشت سر رو خراب كرد، و در اين صورت حتي اگه دست از پا درازتر هم برگرديم اولا" كه صرف به ظاهر بيهودهء چند ماه يا حتي 1 سال يا دو سال در مقابل كل سالهاي زندگي اصلا" به حساب نمياد و دوما" اينكه ديگه اين دغدغهء رفتن يا نرفتن از بين رفته... و سوما" من انگار خيلي حرف زدم!

ايوب گفت...

فهميدي به من هم بگو

دانای کل گفت...

بیا خودم باهات مشاوره میکنم

asal bano گفت...

man dar khedmatam salman jan; mohajerat ham mitoneh khoshayand basheh; ham nakhoshayand. khasti mitonim to google talk raje behesh sohbat konim montaha bayad behem khabar bedi ke kei mitoni chat koni ke man ham betonam vaghtamo tanzim konam.