چهارشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۶

مصاحبه با خودم

امروز توی بلاگ شیما یه بازی دیدم که من هم وسوسه شدم بازی کنم. البته اصلش توی بلاگ مریم دیده شده.
تنها چیزی که از امروز میتونم بهتون بگم اینه که صبح تعمیرکار زنگ زد و گفت بیا ماشین رو ببر. امروز نشیمنگاه بنده دچار سوزش شد. چون ۱۲۵۰۰۰ تومن واسه ماشینی پیاده شدم که ۴ میلیون هم ارزش نداره!
و اما بازی...

خودتان را معرفی کنید

اسمم رو که میدونید. سلمان. متولد ۲۵ خرداد ۱۳۶۲ مصادف با Jun 15 1983 ساعت ۹ و ۲۳ دقیقه صبح. ترم ۱۳ عمران. این ترم قراره فارغ بشم. (دکتر گفته سزارین کنم بهتره چون بچه ام خیلی درشته). عاشق موزیک و فیلم و کلا مولتی مدیا. تصمیم دارم بعد از زایمان مثه قبلنا ورزش کنم. (تنیس و skateboard) در ضمن میخوام بصورت حرفه ای عکاسی رو شروع کنم. همه کارها رو به سرعت و با دقت انجام میدم. کاری رو قبول نمیکنم اما اگه قبول کردم مطمئن باش که حله.

هنوز واسه آینده شغلی تصمیم مطمئنی ندارم. امیدوارم که بتونم یه کار درست و حسابی برای خودم دست و پا کنم. از همه کسانی که تمایل جدی برای مشارکت در امر ساختمان دارن دعوت به همکاری میشه. هر موقع کار گرفتم پلان های معماری رو میدم تارا طراحی کنه. دلم میخواد از بابام پولدارتر بشم. در اولین فرصت دوست دارم یه 325 یا یدونه M3 بخرم. آدم خنده رویی هستم. کمتر چیزی رو جدی میگیرم. از هیچ کسی کینه به دل ندارم. به طور احمقانه ای به همه اعتماد دارم.

از تکراری بودن متنفرم. خیلی تند حرف میزنم. با همه زود ارتباط برقرار میکنم. خیلی دوست و رفیق ندارم اما با همه اون هایی که دوست هستم میدونم که واقعا دوست های خوبی برای هم هستیم. از شلوغی خوشم میاد. برون گرا. آدم رو راستی هستم. موقع انتخاب کردن مشکل دارم چون همیشه حداقل ۲ گزینه رو دوست دارم. بعضی وقتا سر از کارهای خودم هم در نمیارم. پول هام رو خیلی زود خرج میکنم. به شکلات اعتیاد دارم. همیشه توی ذهنم یه عالمه فکرهایی هست که مشغول ورجه وورجه کردن هستن. (تا فردا هم میتونم بنویسم اما فکر کنم دیگه کافیه) یه اعتراف دیگه هم باید بکنم و اون هم اینه که ... ولش کن.

رنگ مورد علاقه

فکر کنم نارنجی رو دوست دارم اما واقعا انتخاب ۱ رنگ برام سخته. تقریبا همه رنگ ها رو دوست دارم. بستگی داره که اون رنگ قراره در کجا ازش استفاده بشه.

غذای مورد علاقه

به نظر شما غذای بد هم وجود داره؟! I EAT YOU ALIVE

میوه مورد علاقه

پرتقال رو واقعا دوست دارم چون هم نارنجیه و هم خوشمزه. از سیب گلاب هم خوشم میاد. از سیب زرد متنفرم چون یاد مدرسه میوفتم. به میوه هایی که هیستامین دارن شدیدا آلرژی دارم.

موسیقی مورد علاقه

راک... آلترناتیو... هارد راک... قبلنا متال هم گوش میکردم اما دیگه اعصاب ندارم. میدونی، موزیک خوب هرچی که باشه گوش میکنم و حساسیتی ندارم اما مورد علاقه هام همونی بود که نوشتم.

بدترین ضد حالی که خوردم

اون وقتا که سمند داشتم یه بار یه date مهم گذاشته بودم. بد شانسی ماشین روشن نشد. باطریش خراب شده بود. (چون آمپلیفایر منهدمش کرده بود و بعدا مجبور شدم ۷۰ تومن بدم و یه باطری ۷۵ آمپری بگیرم). بهش زنگ زدم گفتم ماشین روشن نمیشه و یه خورده دیرتر میام. بیچاره فکر کرد میخوام بپیچونمش. از اون به بعد دیگه ندیدمش!

ناشیانه ترین کاری که کردم

یه بار یه لندکروزر مشکی یگان ویژه میخواست از سمت راست من سبقت بگیره، بهش راه ندادم. بعدش که ازش جلو زدم توی آینه با انگشت وسط یه FUCK بهش دادم. ۱ هفته ماشینم توی پارکینگ استراحت میکرد و دیگه نمیگم که چقدر جریمه شدم و تعهد دادم و ...

بهترین خاطره ام

این سوال واقعا سخته. خاطره زیاد دارم اما الان هیچی یادم نمیاد. باور کن.

کسی رو که بخوام ملاقات کنم

اون موقع که ۱۹ سالم بود یه دوست دختر داشتم به اسم سحر که ۲۶ سالش بود. از سال ۸۱ که ازدواج کرد دیگه خبری ازش ندارم.

کسی رو که نخوام ملاقات کنم

هیچی... کسی به ذهنم نمیرسه.

برای چه کسی دعا میکنم

اصولا آدم مذهبی و اهل دعا و ... نیستم اما همیشه از خدا میخوام همه اون کسایی رو که میشناسم و دوسشون دارم خوب و خوش و سلامت باشن و به همه آرزوهاشون برسن. (در حال حاظر واسه مستانه -که اسم واقعیش چیزه دیگه ایه- از خدا میخوام که دکترا قبول بشه)

موقعیت من در ۱۰ سال آینده

به این راحتی نمیشه پیشبینی کرد اما دوست دارم اینجوری باشه:
فکر کنم دیگه مهندس شده باشم. شاید یه فوق لیساس هم گرفته باشم. بالاخره 325 خریدم. از کارم و زندگی دارم نهایت لذت رو میبرم. به احتمال زیاد ممکنه ازدواج کرده باشم. اگه اینطور باشه میدونم که زنم رو خیلی دوستش خواهم داشت. دلم میخواد هر چند سال یک باری واسه مسافرت بریم New York و تایمز سکوئر رو از نزدیک ببینم. (من عاشق NY م). خلاصه دوست دارم زندگی خوب و مرفهی واسه خودم و خانواده ام بسازم. دوست دارم بچه ام دختر باشه. یه دختر آتیش پاره و وروجک. از همین آلان میتونم احساس کنم که چقدر دوستش دارم. ترجیح میدم که جایی استخدام نباشم و واسه خودم کار کنم. امیدوارم مملکتمون سر و سامان گرفته باشه.

پ.ن: خوب شد تا قبل از اینکه شما بیایید یه دور خوندم نوشته هام رو. کلی غلط غلوط املایی داشتم!!!

هیچ نظری موجود نیست: