سلام به همه
بااین اوضاع سرما چطورید؟
امروز خبردار شدم که همه ادارات و مدارس و دانشگاه های شهرکرد تا آخر هفته تعطیله. خیلی از بچه هایی که توی این چند روز امروز امتحان داشتن خر کیف شدن.
امروز حدود ساعت ۲ یکی از همسایه ها (آقای بدیعی) اومد دم خونه ما و گفت آچار لوله گیر دارید؟ از اونجایی که بابام یه عالمه ابزار و خرت و پرت داره رفتم و از توی زیر زمین براش آوردم. شاکی بود از دست این سرمای هوا. یکی از لوله های روی پشت بوم آپارتمانشون نشت میداد.
بعد از اینکه آقای بدیعی رفت منم پیش خودم گفتم برم بالا پشت بوم یه نگاهی بندازم ببینم خبری نباشه. چند وقت پیش همه لوله های آب کولر و ... رو بسته بودم و درپوش بسته بودم اما گفتم دیدنش ضرر نداره.
بله... یکی از لوله های منبع انبساط شوفاژ شیرین کاری کرده بود. ۲ تا از سه راهی ها ترک خورده بودن و کم کم آب ازشون میرفت.
کارم در اومد. مثلا میخواستم برم کتابخونه. اوضاعشون داغون بود. توی زیر زمین هم لوله به درد بخور و رابط و ۳ راه و ... پیدا نکردم. خلاصه اینکه متوصل به یکی از این لوله بازکنی هایی که تبلیغ هاشون رو به در و دیوار میچسبونن شدیم. حدود ۳.۵ بود که یارو با موتور سر و کله اش پیدا شد و فوری دست به کار شد. هر ۳ ثانیه ۱ بار هم موبایلش زنگ میزد و آدرس میگرفت و میگفت تا نیم ساعت دیگه میام!!!
معلوم بود که حسابی سرشون شلوغ شده. بعد از اینکه آقای لوله کش تشریفشون رو بردن رفتم و هرچی لباس پاره پوره و پارچه توی خونه داشتیم رو آوردم و شروع کردم به بستن دور لوله ها. امسال هم عجب زمستونی شده ها...
امروز اصلا حس درس ندارم. دلم میخواد ووول بزنم. دلم میخواد سر یکی کرم بریزم. زنجه موره میرم. احساس الافی دارم.
راستی... دیروز کلاه ممدرضا رو بهش دادم. کلی ذوق کرد.
بابت کامنت بازی پست قبلی هم از همه ممنونم. واقعا دم شما بخاری. نمردیم و کامنت های ما هم ۳ رقمی شد. امروز که چک کردم واقعا شاخ در آوردم. راستی، سر و کله غایب بزرگ هم پیدا شد. پست جدید داده. وقتی نوشتم میخوام برم سراغش. نمیدونم چرا همه پست هاش رو پاک کرده.
این هم از آهنگ درخواستی شیما خانم. الان هم دارم یه آهنگ نسبتا قدیمی از ZedBazi گوش میکنم. شانسکی روی کامپیوترم پیداش کردم. فعلا دارم باهاش حال میکنم. واسه پست بعدی میذارمش... "دوباره کنار آب، زیر ستاره هاییم، خوشحال از اینکه توی بهترین ۳ ماه سالیم، تنها مشکل اینه که تحت فشار خوابیم، همه چی عالیه ولی اگه بذاره پاییز، چرا میره جلو عقربه هی؟ متنفرم از ته دل من از اول مهر... میخوام مست شم و بکنم خدا رو نگا، اینقدر بکشم تا بدم شش ها رو به گا..."
بیتش رو خیلی دوست دارم. یه جورایی تو مخ میره!
تا فردا
راستی، این هم یه sms باحال:
به دلیل بارش برف و مصادف شدن با ایام محرم و سپس دهه فجر و در انتها عید نوروز، مملکت تا اردیبهشت ماه تعطیل است!!!
بااین اوضاع سرما چطورید؟
امروز خبردار شدم که همه ادارات و مدارس و دانشگاه های شهرکرد تا آخر هفته تعطیله. خیلی از بچه هایی که توی این چند روز امروز امتحان داشتن خر کیف شدن.
امروز حدود ساعت ۲ یکی از همسایه ها (آقای بدیعی) اومد دم خونه ما و گفت آچار لوله گیر دارید؟ از اونجایی که بابام یه عالمه ابزار و خرت و پرت داره رفتم و از توی زیر زمین براش آوردم. شاکی بود از دست این سرمای هوا. یکی از لوله های روی پشت بوم آپارتمانشون نشت میداد.
بعد از اینکه آقای بدیعی رفت منم پیش خودم گفتم برم بالا پشت بوم یه نگاهی بندازم ببینم خبری نباشه. چند وقت پیش همه لوله های آب کولر و ... رو بسته بودم و درپوش بسته بودم اما گفتم دیدنش ضرر نداره.
بله... یکی از لوله های منبع انبساط شوفاژ شیرین کاری کرده بود. ۲ تا از سه راهی ها ترک خورده بودن و کم کم آب ازشون میرفت.
کارم در اومد. مثلا میخواستم برم کتابخونه. اوضاعشون داغون بود. توی زیر زمین هم لوله به درد بخور و رابط و ۳ راه و ... پیدا نکردم. خلاصه اینکه متوصل به یکی از این لوله بازکنی هایی که تبلیغ هاشون رو به در و دیوار میچسبونن شدیم. حدود ۳.۵ بود که یارو با موتور سر و کله اش پیدا شد و فوری دست به کار شد. هر ۳ ثانیه ۱ بار هم موبایلش زنگ میزد و آدرس میگرفت و میگفت تا نیم ساعت دیگه میام!!!
معلوم بود که حسابی سرشون شلوغ شده. بعد از اینکه آقای لوله کش تشریفشون رو بردن رفتم و هرچی لباس پاره پوره و پارچه توی خونه داشتیم رو آوردم و شروع کردم به بستن دور لوله ها. امسال هم عجب زمستونی شده ها...
امروز اصلا حس درس ندارم. دلم میخواد ووول بزنم. دلم میخواد سر یکی کرم بریزم. زنجه موره میرم. احساس الافی دارم.
راستی... دیروز کلاه ممدرضا رو بهش دادم. کلی ذوق کرد.
بابت کامنت بازی پست قبلی هم از همه ممنونم. واقعا دم شما بخاری. نمردیم و کامنت های ما هم ۳ رقمی شد. امروز که چک کردم واقعا شاخ در آوردم. راستی، سر و کله غایب بزرگ هم پیدا شد. پست جدید داده. وقتی نوشتم میخوام برم سراغش. نمیدونم چرا همه پست هاش رو پاک کرده.
این هم از آهنگ درخواستی شیما خانم. الان هم دارم یه آهنگ نسبتا قدیمی از ZedBazi گوش میکنم. شانسکی روی کامپیوترم پیداش کردم. فعلا دارم باهاش حال میکنم. واسه پست بعدی میذارمش... "دوباره کنار آب، زیر ستاره هاییم، خوشحال از اینکه توی بهترین ۳ ماه سالیم، تنها مشکل اینه که تحت فشار خوابیم، همه چی عالیه ولی اگه بذاره پاییز، چرا میره جلو عقربه هی؟ متنفرم از ته دل من از اول مهر... میخوام مست شم و بکنم خدا رو نگا، اینقدر بکشم تا بدم شش ها رو به گا..."
بیتش رو خیلی دوست دارم. یه جورایی تو مخ میره!
تا فردا
راستی، این هم یه sms باحال:
به دلیل بارش برف و مصادف شدن با ایام محرم و سپس دهه فجر و در انتها عید نوروز، مملکت تا اردیبهشت ماه تعطیل است!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر